گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

دوست


تا دوست مرا پشت و پناه است


بر فــــــرق سرم تاج و کلاه است

 


از دشمـــــن  ِ بدخــــــو نهراسم


چون دوست سپهدار و سپاه است


 

آن شاه که یک دوســـــت ندارد


بیچاره تر از قاطــــــر شاه است


 

با دوست به تـــن کن زره ای سخت


بیدوست تن ات خسته ی راه است




گرمک نوشت:


دلم برای برخی دوستان همراه خیلی تنگ شده است.


دوستانی مثل مسافر عاشق که نبودن شان سخت و سنگین است.


کاش که هرچه زودتر برگردد!

دنیا محل گذرست


یکـــــروز ترا سخت در آغوش کشیدند


یک روز دگر نعـش تو بـر دوش کشیدند


هر روز یکی آمد و در گـــــور یکی رفت


با مرگ ِ یکی مابقی را گوش کشیدند


 منظور از گوش کشیدن شاید همان هوشیار کردن باشد.


 

گرمک نوشت:


میگویند کسی با خواهش از عزرائیل خواست قبل از مرگش پیشاپیش او را خبر دار کند تا مقدمات سفر آخرتش را مهیا کند. روزیکه  عزرائیل برای قبض روحش آمد شیون به راه انداخت که مگر قرار نبود از قبل مرا خبر کنی. عزرائیل گفت: اگر به گوش بودی از مرگ اطرافیانت متوجه این قضیه می شدی!

آنکه حساب پاکست از محاسبه چه باکست


به گرمـــــک دوش گفتا هندوانه

شتـــــر در خواب بیند پنبه دانه


برای گرمی ِ خود مـــــرغ عاقل

نمی سوزد به آتــــــش آشیانه


بهای هسته ای بودن چقدرست؟!

یکی پاسخ بگوید عاقـــــــــلانه


ترا نفت و غنی سازی چه سودی؟!

اگر حاصل نیایـــــــــد آب و دانه


جهان آرامش از دست کسی برد

که شــــر در سر ندارد موذیانه


به بدنامی چناچه شهره گشتی

نباشد چاره ی آن هی بهانه



اگر در سر نداری قصد حیله

مکن در پرده بازی محرمانه


هرآنکس از بدی دل کرده عریان

نمی پوشد لباس مجرمانه


چناچه بی گناهی، چهر بگشا !

بجای فحش و خشم و تازیانه


نکوخو باش تا خوبت ببینند

به خوبی شهره گردی در زمانه


به خوشنامی هرآنکس زندگی کرد

به دنیــــا نـــــــــام او شد جاودانه


 

گرمک نوشت:


این قضیه انرژی هسته ای و مذاکرات نافرجام ایران با 1+5 به این زودی ها تمام نمی شود.

تا قسم حضرت عباس و دم خروس هست بحث و جدل ها ادامه دارد.

تنها این وسط دودش است که نصیب چشم ما می شود.



مخلص کلام: آنقدر پاک باش که هیچ تهمتی به آن رنگ تعلق نگیرد.

مملکته داریم؟!!!!


یک خانه پــــــر از زبــاله داریــم     یک جمـع خـل و نخاله داریم


انــواع وکیل حـــــق بــه جانــب     یک مـــام و هـزار خاله داریم


در یک نفــر از خرد خبــر نیست     صد لنــگ و هـزار چاله داریم


چون لنــــگ به گالــــه زیباست     یک گالـه به نام "هاله" داریم


افـــزون به جمیـع آنچــه گفتیم      صـد چنـــــد ِ دگر تفاله داریم


از خیـــــــر وجـود ایــن جماعت      هــــــر روز بــــلا و ناله داریم


از بهــــــــر تمـــام این مصائــب     الحـــق همه جوره ماله داریم


کفگیر بهــانه چون به کف خورد     بر گـــــردن حــق حواله داریم


چون اِنــــــد خـــدا و دین حقیم     از دســــت خــــدا قباله داریم


او در همه جــــا مواظب ماست     بــــر ایـن قسم  ِ جلاله داریم


پس هیچ غمی برای ما نیست     ما مُلـــک هـــــزار ساله داریم


ما قــــدرت برتریــــم، اگرچـــــه      یک زندگــــــــــی مچاله داریم


 

گرمک نوشت:


یک نگاه به این خانه ملت کافیست تا ملتفت شوید این مملکت به چه سقوط و انحطاطی دچار شده است.


انگار اینجا همه چی سِت هم هستند.


خدا خوب در و تخته را به هم جفت کرده است.

مبعث


یـــــار آمد و اندوه به سر شد


شب رفت و دگربار سحر شـد


بگذشت بـه تلخی همه ایــام


صدشُـکر که این نیز شکر شد


 

عید مبعث مبارک!

عروج خورشید



از آسمان شیعــه ، خورشیـد دیگری رفت


همراه اشک و ماتـــم، از دیده دلبری رفت


دلتنگ آسمـــان شد، تاب زمیـــــــن نیاورد


از خاک سرد دل کند،چون بـرق آذری رفت


 

شهادت امام موسی کاظم(ع) باب الحوائج ، بر تمام حاجتمندان و دلدادگان آن حضرت تسلیت باد!

خود نبینی!


ما را همکاریست همرده کاری. از روزی که آمده است در اداره مربوطه اش بی نظمی غوغا می کند.


زمین و زمان را مقصر می کند تا سرپوشی بر اشکال اصلی کارش نهاده باشد.


اما خودش هم خوب می داند که اشکال هیچ چیز جز خود او نیست.


 

 

در کــــار تو اندیشـــــه نمــــودم       اینجا همه چی جـز تو درست است


اشکال نه در کــــــــار خلایــــــق      در فکـــــر تو و چشم نشُست است


ایـــــــــراد تو در آینـــــه پیداست       افسوس که چشم تو نجُست است


آن کس که بـه خود چشم ببندد        هــر روز همان جــای نخست است



 

 

گرمک نوشت:


یادم اومد اغلب مسئولین کشوری نیز چون همکار ما  بجای ضربدر زدن بر خود دائم در حال انگ زدن به دیگران هستند. درست مثل سیاست خارجه ما که همیشه دست پیش را میگیرد تا از پس نیفتد.

نان و بیشتر از آن


آنکه دندان می دهد نـان می دهد     بی حساب و سهل و آسان می دهد


آنکه دندان می دهد نـان می دهد     نــــــــان ِ بـــی منت فراوان می دهد


آنکه دنـدان می دهد همـــــراه آن      احتـــــــرام و عــــزت و جان می دهد


آنکه دندان می دهد بر سفــره ها      رزق و روزی هــا به یکسان می دهد


سفره های مــــــــردم باهــوش را      نان گنــــــــدم مفت و ارزان می دهد


در عوض بر سفــــره ی نابخـــردان      لقمـــه ای با چنگ و دندان می دهد


بخــرد و نابخـردی تقصیــــر ماست      این نباشد جـــــای این، آن می دهد


بخردان آن ملتـــی هستنــــد ، که      کار خـــــود را دست خوبان می دهد


عکس این، نابخـردان آن ملـــت اند      کز برای لقمـــــــه ای جان می دهد


ای خوشا مُلکی که در جای شکم      نان به خُــــــورد ِ مغزداران  می دهد


صاحب نان گرچه دنـدان داده است     درد دنـــــــدان را بـــه نادان می دهد


آنکه دندان می دهد نــان می دهد     آری اما دســـــــــت انسان می دهد


 


گرمک نوشت:


بازم قیمت نان افزایش یافت، علیرغم اینکه گفته بودند نان در یک مرحله به قیمت نهایی خود می رسد.


گمان نکنم خداوند روزی دهنده، در خواص ِ نان ما با ممالک پیشرو تفاوتی ماهوی گذاشته باشد.


تنها می شود به این دلیل منطقی رسید که آنها نان را به مصرف مغز خود می رسانند ما به مصرف شکم و پایین تر!

همزاد با بیداد


عجب! بیگانه با فریاد هستیم


عجب! همزاد با بیداد هستیم


 

غلـط گفتیـــم انسانیـــم. واللــــه!


که از هر غصه ای آزاد هستیم


 

به سان کشتی بی قطب نماییم


عموما اهل حزب باد هستیم


 

نشان از آدمی در خود نداریم


به زیر پوست خود جلاد هستیم


 

به مرگ هم چنان عادت نمودیم


چو کرکس بر سر اجساد هستیم


 

به لای زخم مان صد استخوانست


پی  ِ هر چیز جز امداد هستیم


 

زمین از خون آدم سرخ رنگست


تهی از آدمیت، شاد هستیم


 

بشر در زیر آهن خرد گردید


هنوزم سرخوش و آباد هستیم


 

بهشت از ما برای این گرفتند


که مشتی دلقک ِ شیاد هستیم

 


مگر در خواب خرگوشی ببینیم


عروس برده را داماد هستیم


 



گرمک نوشت:


می نشینیم روبروی صفحه جادویی و اخبار قتل و کشتار همونوعان مان را تماشا می کنیم.

سوریه ، سومالی و و و...


فقط اظهار تاسف و تکان دادن سری و دیگر هیچ !!!


انگار نه انگار که آنها هم چون ما از جنس انسان و احساس هستند؟!!!!


بدا به حال ما !!!

نمیرالمومنین


یک عمر دویدند و به گردت نرسیدند


آنقدر جلو بودی که در راه بریدند

 


گویند رقیبان همگی پول نهادند


یک جام جم از حافظشیراز خریدند


 

هنگامی که در بُعد زمان سیر نمودند


رفتند عقب نام تو از نوح شنیدند


 

رفتند جلو تا دو قدم مانده به محشر


در آخر دنیا یکی مانند تو دیدند


 

آنگــــــــاه که دیدند رکـورد دار زمانی


یکجا همه از شرم به یک گوشه خزیدند


 

 

گرمک نوشت:


یهو دلم هوای جناب طویل العمر را کرد.


گفتم یادی از او کرده باشیم و برای او آرزوی عمری چند هزار ساله کنیم.


بهر حال ایشان جزء میراث ملی این مملکت هستند.