گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

به هر بادی نجنبیم!


از خواجه به جمعی ز شکم بادی به در رفت

تا صبح به هر گوشه ی آن شهــــر خبر رفت


 پرسید یکی رنــــــد: مگر خواجه پلمپ است؟!

کــز نشتی او طاقت یک جمــــع به سر رفت


 ای کاش به هــر بـادی وزید، بیــــدی نجنبد

تا بیخودی حسرت نخوریم وقتی خطر رفت

 

 


گرمک نوشت:


انگار عادت کرده ایم که به هر چیزی واکنش نشان دهیم.

از افتادن برگی از درخت تا گندکاری و حماقت یک نفر در آن سوی دنیا.

گاهی دوستان بر من خرده میگیرند که فلانی فلان کرد چرا چیزی در این مورد نمی نویسی.

واقعیت این است که بنده هیچوقت به مسائلی از قبیل عریان شدن گلشیفته و هزل خوانی نامجو و فیلم سازی یک احمق، حساسیت نشان نمی دهم و دنبال هم نمی کنم .

چون بعضی ها برای بزرگ کردن و شهرت خود به هر کار زشتی دست می زنند، که به نظر بنده بهتر آنست که با بی اعتنایی پاسخ شان را بدهیم تا به این کارشان ادامه ندهند.

حساسیت ها را بگذاریم برای خطرهای واقعی و بزرگ.

 

مخلص کلام اینکه: برای هر مورچه ای که پایش را بلند کرد نعل نکوبیم.


 :: شما را نمی دانم ولی بخشی از کار من وابسته به ایمیلم است و روزانه با آن کار می کنم.

اگر شما نیز مثل بنده جیمیل دارید و این روزها برای کار کردن با آن مشکل دارید پیشنهاد می کنم از برنامه Mozilla Thunderbird استفاده کنید و از کار با آن لذت ببرید.

لینک دانلود



با تبریک روز میلاد امام رضا(ع):

 

آنکس که تـــرا رضـــــا لقب کرد

نامت همه لحظه ها به لـب کرد

 

تا گفت ضمــانت تـــــو کافیست

آهـــــوی دلم تـــــــرا طلب کرد

دربان


به هر در می زنی تا در ببندی


اگر با پـــــا نشد با سر ببندی


 

تمام فکر و ذکرت شد، چگونه


به پــــــا و فکر من لنگر ببندی


 

تو میخواهی که در جهل تو باشم


کتابــــــم پـــــــاره و دفتر ببندی


 

تو می کوشی که ما را در طویله


کنار اسب و گــــاو و خر ببندی


 

بجای گفتمان لج کرده ای، که


ره اندیشه بــــــا افسر ببندی


 

مرا مانند دشمن فرض کردی


که هر جا می روم سنگر ببندی


 

خودت میترسی و میخواهی از من


درون این قفس هم پــــــر ببندی


 

تو در بر ما و خود میبندی از جهل


بجای اینکه در کمتـــــــر ببندی


 

تو در افکــار خود زندانی هستی


چه سودی اکبر و اصغــــر ببندی


 

ببند هر در اگر دردت همین است


تو دربـــانی ، و بایــد در ببندی


 

گرمک نوشت:


گوگل را فیلتر کردن و جیمیل را بستن از ضعف تو حکایت دارد.

این راه که می روی به ترکستان است برادر!

این را هم قبلا ً آن عزیز گرفتار خدمت شما دوستانه عرض نمودند.

اما انگار در گوش خود چیزی بیش از پنبه فرو کرده ای!!!

نارسیس


بر پیــــــرزنی کرشمه زیباست


آنجا که تـــرا خیــــــال لیلاست


 

با آینــــــه از تــــــو صحبتم شد


گفتا مشکن دلـم که غوغاست


 


گرمک نوشت:


نمی دانم راز اینهمه خود شیفتگی و خودنمایی چیست؟!

شاید گمان میکند دائم چشم دنیا برای دیدنش دلتنگ میشود که هر ساله سراسیمه به خانه ملل میرود و با کرشمه خودی به جهان نشان می دهد.



:: در مورد نارسـیـس بیشتر بدانید

گرانی


هر قدر که یورتمه تاختیم


در کـــورس گرانی باختیم


بـرعکس سفارش ِ دیـــن


از سیــر گرسنه ساختیم


 

گرمک نوشت:


هر انگی دوست دارید بزنید. سلطنت طلب، طاغوتی، شاه دوست، ... اما انصاف بدهید:

آیا روی آن رژیم را با این اوضاع اسفناک و فلاکت بار سفید نکرده ایم؟

این بود آن آب و برق و مسکن و ... رایگان که وعده داده بودیم؟

امروزمان این است ... خدا به داد فردایمان برسد.


 

:: هر وقت می روم خرید و بر میگردم خانمم یکی یکی اجناس را قیمت می پرسد. می گویم برای چه می پرسی می گوید می خواهم بدانم گران نخریده ای. می گویم آخه جز گرانی چیزی هم در سبد خرید ملت مانده است؟!

بابا روح شاه حسین صفوی هم از اینهمه بی عرضگی دولت در برابر غول تورم و گرانی دارد به خود در گور میلرزد.



و اما سخن از دوست:

 

چه کسی چشم ترا دید و لب از وصف تو دوخت ؟!

چه کسی گــــرم تماشای تو شد هیچ نسوخت ؟!

 

زیــــر مهتاب نگاهت همــه ی شب سحـر است

چه کسی مـــــاه رخت دیـــــد و به آیینه فروخت ؟!