گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

کفر گویی های گرمک


وه! روزگـار تلخــــی است     شکرش هنــــــوز باقیست

 

سرمست  وهم خویشیم     جامش بدست ساقیست

 

 

بازیــــــــچه کـــــرده ما را      در دسـت نحس تقدیــــر

 

بر گـــُرده می کشــد بـار      تا بــر زمیـــــــن زنـد پیــر

 

 

فرمـــان به مهــــر گفت و      با جبــر و قهـــر و تهدیــد

 

از ما به چشــــــــم گفتن      تا او به چشمــه خندیـد

 

 

هر چند کفـر محـض است     امــــا گلایـــــــــــــه دارم

 

رحمت به مهــــــر مــــادر!     شکـــوه ز دایـــــــــه دارم

 

 

ترسم که قصـــه گویــــــم      دنیــا به قهـــــــــــــر آیــد

 

جــــای پیــاله ای مــــــی      با جــام زهــــــــــــــر آیـد



آن به که لال باشیـــــــــم      وقتــی سکوت زیبـــاست


زیــرا که عقـــل ِ عالـــــم       مجنون ِ جهـــل لیلاست


 

 

گرمک نوشت: خستگی ناشی از کار زیادی بهم فشار آورده، فکر کنم همینطور پیش بره به مالیخولیا مبتلا بشم. البته فلسفه بافی های جیب بر هم بی تاثیر نبوده است.


برای سلامتی این گرمک بی فصل، دعای خیر کنید.


 


عجب نوشت: محسن غرویان شاگرد مصباح یزدی معتقد است که گزینش رئیس‌جمهور از سوی هیات‌های متخب مردم و یا حتی حذف مقام ریاست‌جمهوری از قانون اساسی و بازگشت نخست‌وزیر به ساختار قدرت در ایران، لطمه‌ای به جمهوریت جمهوری اسلامی نخواهد زدغرویان می افزاید محمود احمدی‌نژاد آخرین رئیس‌‌جمهوری است که مردم مستقیماً او را برگزیده‌اند و از سال ۱۳۹۲ به بعد، شکل نظام سیاسی ایران تغییر خواهد کرد

 

 

گرمکانه: میان کفر گویی و شکر گزاری فاصله ای نیست. شاید به اندازه امید

باز هم چشمانت


بـــــــردار نقابــت را ، از پیــش تمـــاشــــایم     تــا سیــــر بنوشانم چشمـــان تقـاضـایم

 

هــر چنــد بـــه مـژگانت دیـوار کشی راهـــم     چشمان ِ تو می باشـــد پــایــان تقــلایم

 

آهــــوی دلـــــم زخمیست از ناوک چشمانت    یک نیــم نظر از تــــو ، عمریست تسلایم

 

بر ساحل چشمانت، چون مــــــوج خروشانم    دریـــای امیــــــدی تو ، من ماهی دریایم

 

تا دامـــن ِ چشمانت از دشــــت گـــذر کردم     بر چشمه ی جوشانت یک کــــوه تمنایم

 

از پـــــرده نمایان کن این یوســـف چشمانت     تا سجــده کنـد پیشت یعقـــوب تماشایم

 


گرمک نوشت: پرسیدم از طبیبی مرهم این گرفتاری گریبانگیر چیست؟ گفت: فراق از چشمان یار


پس بر آن شدم تا چاره ی دردم کنم. این شد که می بینید.



نمیر نوشت: یکی از رقیبان جدی جناب نمیرالمومنین در کتاب رکوردهای گینس باخت و از دور رقابت ها کنار رفت.


شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان سعودی در سن ۸۶ سالگی در نیویورک درگذشته است. شاهزاده سلطان یکی از پسران ملک عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان سعودی و برادر ناتنی ملک عبدالله، پادشاه این کشور بود.


 


گرمکانه: خود درمانی نکنید مگر به داروی دیده ی یار