گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

باز هم چشمانت


بـــــــردار نقابــت را ، از پیــش تمـــاشــــایم     تــا سیــــر بنوشانم چشمـــان تقـاضـایم

 

هــر چنــد بـــه مـژگانت دیـوار کشی راهـــم     چشمان ِ تو می باشـــد پــایــان تقــلایم

 

آهــــوی دلـــــم زخمیست از ناوک چشمانت    یک نیــم نظر از تــــو ، عمریست تسلایم

 

بر ساحل چشمانت، چون مــــــوج خروشانم    دریـــای امیــــــدی تو ، من ماهی دریایم

 

تا دامـــن ِ چشمانت از دشــــت گـــذر کردم     بر چشمه ی جوشانت یک کــــوه تمنایم

 

از پـــــرده نمایان کن این یوســـف چشمانت     تا سجــده کنـد پیشت یعقـــوب تماشایم

 


گرمک نوشت: پرسیدم از طبیبی مرهم این گرفتاری گریبانگیر چیست؟ گفت: فراق از چشمان یار


پس بر آن شدم تا چاره ی دردم کنم. این شد که می بینید.



نمیر نوشت: یکی از رقیبان جدی جناب نمیرالمومنین در کتاب رکوردهای گینس باخت و از دور رقابت ها کنار رفت.


شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان سعودی در سن ۸۶ سالگی در نیویورک درگذشته است. شاهزاده سلطان یکی از پسران ملک عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان سعودی و برادر ناتنی ملک عبدالله، پادشاه این کشور بود.


 


گرمکانه: خود درمانی نکنید مگر به داروی دیده ی یار

نظرات 28 + ارسال نظر
مستی یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 14:49 http://mooshekoor.blogfa.com

سلام و درود
زیبا گفته ای زیبا

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم – بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد – مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادکش فریاد – که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

لطف دارید. ممنون

نکرت یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 15:22 http://www.aloode.blogsky.com

سلام امید جان
شکر و شکر پاره اینجاست نه انجا
شعر خیلی خیلی زیبا بود

هــر چنــد بـــه مـژگانت دیـوار کشی راهـــم . .
این مصرع منو یاد این شعر انداخت:

من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام

چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم

یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است

میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟


فدایت

قشنگ بود

تعارف با من تیکه پاره نکن دکی جان! شکرپاره خودتی
ما گرمک ترشیده ای بیش نیستیم
قربانت

نکرت یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 15:24 http://www.aloode.blogsky.com

یعنی الان نمیرالمومنینمون اوله تو دنیا؟

تقریبا رقیب نداره
یحتمل اون دنیا هم رقیب نداشته باشه

رضا یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 15:36 http://mahjoori.blogfa.com

غزل زیباتون رو خوندم و کلی لذت بردم
می تونم بگم که شرح حال من بود و من برد به حس عجیب
چنان احساس شعف دارم که دلم می خواهد فریاد شوق سر دهم

عاشقانی چون شما در صدف روزگار کمند

همیشه عاشق باشید و دل تان شاد به خرمی یار

مسافر یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 15:58 http://doncorleone.blogsky.com

ای داد که هر چه یار دیدم یار نبود و شریک قاغله بود

یار بود عزیز!
یار بود

مسافر یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 15:59 http://doncorleone.blogsky.com

آقا غلط املائی داشتم غافله رو غاقله نوشتم 19 هم نمره هست دیگه چرا دعوا میکنید؟

شما که خودت بیستی
املات هم ننوشته بیست است عزیز!

صهبانا یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 16:42 http://sahbana.ir

سلام بر امید عزیز ...

مستی تان از جام چشمان یار جاوید و مستدام ...
بسیار زیبا سرودید ...
خدا آن چشمان را برایتان نگهدارد و شما را نیز برای ایشان ...

بابت نمیر نوشت : هم دست خودش که نیست بنده ی خدا ... او هم مثل ما از زندگی سیر است ... اما چه کند که خود کشی گناه دارد و باید تاوان تسلیم در برابر امر خدا را با زندگی سراسر عذابش! بدهد ... بالاخره فرشتگان مرگ هم گاهی باید تنبیه شده و حسرت گرفتن جان ایشان را بکشند!

درود بر صهبانای عزیز با تبریک فراوان
چشم تان روشن و قلب تان شاد و خرم

ممنون. از طرف جناب نمیر سپاس فراوان و از طرف فرشتگان مرگ گله گی بسیار

خاطره یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 20:42 http://rhalalost.blogsky.com

من جادو شدم با نسیم نگاهت...و همچنان دلگرم آن اولین خواستن هستم.....
استاد وقتی از برق نگاهو راز چشمان میگوییدزیبا می سرایید

لباس استادی بر قامت گرمک خیلی بلند است
التماسا دیگر نفرمایید بانو!

سین یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 20:56

اینقدر شما از "چشمان " نوشتید و ما هم خواندیم ..

که مدتی قبل که داشتم با تمرکز به امورات رسیدگی می کردم

و در آمد و شد بودم نگاهم به یک بطری کوچک

حاوی ماده تمیز کننده عینک در گوشه ی طبقه ای افتاد

که روی آن عکس یک چشم درشت آبی با مزگان بلند بود

همین که دیدمش به یاد اشعار چشمی شما افتادم

و یک لحظه حس کردم الان باید یک دوجین مصرع هم

زیر آن نوشته باشد ! با لبخند به خود گفتم ببین

ابیات چشمی تا کجا آمد ه !

در چشمها مرهمی یافته ام که در هیچ عطاری یافت نشد

اسیر چشمانی شوید تا نتیجه اش معجزه آسایش را ببینید
درود

مهستی یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 21:14 http://www.mz991.blogsky.com

روی دیوار قلبم
قاب عکسی از مهربانی هایت آویختم
تا همگان بدانند
دلم پر است از خوبیهای تو
هستی

سلام .

بسیار زیبا بود .

امیدوارم آن را با تمام عشق تقدیم به همسفر راه زندگی ات کرده باشی .

موفق باشی.

همه چیز گرمک تقدیم به اوست

بسیار ممنون

حسین ب یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 23:05 http://shamejam.com

سلام ... جالب بود مرسی

درود بر شما دوست من

لیلی دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 08:30

سلام مرسی از حضورتان
شعر زیبایی بود و پندآمیز
موفق باشید بای

سپاس از شما
پند اموز بود؟

رضا دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 09:09 http://mahjoori.blogfa.com

میگم این پادشاه هم مثل همون پادشاه شعر پروین یا نه؟؟

پادشاهان بشدت شبیه به هم هستند

این چون ان
ان چون این

مهسا دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 10:50 http://fekreajib.blogsky.com

خیلی زیبا بود شما توانایی بلایی در سرودن همه نوع شعری دارید....
نمیخواین کتاب نتشر کنید؟؟
به خدا حیفه
خیلی ها کپی میکنند بدون ذکر منبع

از سر کاسبی شعر نمی نویسم
البته اگر نامش شعر باشد

برداشت آزاد است
کاشت و داشت هم ازاد است

ممنون که با تعریف تان دلگرمی می دهید

سین دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 14:18

ما که منکر نشدیم اخوی !

خداوندگار منور گرداند دیدگان پاک را در سرتاسر پهنه گیتی

منظور بنده این نبود
برایتان دعای خیر کردم

دوست من! چرا وبلاگ تان بسته است؟

کوروش دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 14:20 http://www.korosh7042.com

تورا پیدا کنم من باز از نو
اگرچه می نوازی ساز از نو

تو ماهی گشته از من می گریزی
زخود در رو ! به خود پرداز از نو

تو قلبی پاک و ناز ودلربایی
به سینه داری و غماز از نو

بباید خانه ی دل را زدودن
برآوردن ز دل آواز از نو

گرفتارم و الا سخت مشتاق
که بر دامان مهرت باشم الصاق

ولی خرما بر نخیل و دست کوتاه
دلم خونبار و سینه ام لبریز از آه

دعایی کن مگر فارغ شوم زود
که روح و جانم از این کار فرسود


قربانت

سین دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 14:57

مدتهاست که بسته است !

منتها مشغله ها و درگیریها آنقدر شده که افراد کمتر فرصت میکنند

به مهمانی هم بروند و لیکن بسته بودن خانه به چشم نمی آید .


می گویم اخوی ؛بی هوا دعای خیر نکنید

شرمنده
یعنی گرمک اینقدر بی غیرت شده؟
وا اسفا

تا روزی گرمک را گرمی ِ تن است شرمنده نمودید اخوی!

احسان دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 15:51 http://ehsanhp.blogsky.com/

امید جون جناب نمیر المومنین تا همه ی رقیبهاشو از گود بیرون نکنه نمی میره!

خدا عمر نوح با جهنم اوجهل بهشون عنایت فرماید

ماهان دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 16:06 http://shoroedastan.persianblog.ir

سلام امید جان....
بسیار زیبا بود کاش استعداد و ذوق را میشد از بقالی خرید.

خیلی دلمان برای وبلاگ تان و شعرهای زیبای شما تنگیده بود.

درود و ممنون

اگر ذوقی باشد به دلگرمی شماست
خجالتم ندهید عزیز!

نسرین سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 00:00 http://cloudy2010.blogsky.com

و تو چقدر زیبا ...
تمام رویای مرا
در چشمانت جا داده ای
و من ِ رها در آن غلط می زنم
چشمانت را به روی من نبند که تمام رویایم را به باد می دهی ...
من غصه ام می گیرد ... وقتی تو می خوابی ...
دقایق را شماره می کنم تا باز بگویی سلام

-----------
سلام جناب امید
احوال شما ؟
شعرهایتان الحق بسیار زیبا هستند و خواندنی ... احسنت به این ذوق و سواد ادبی

مرسی
خوبم! درود بر شما

نکرت سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 00:31 http://www.aloode.blogsky.com

سلام
خوبی امید جان؟
شکسته نفسی ات تو حلقم
هنوز آرزویم گرد قند گرمک است
گرمک و ترشی؟ هرگز
روز که تاریک نمیشه
فدامدایتــــــــــ

گرمک را همیشه شکسته حساب کنید
برای بلند بودن باید به سرو نگاه کرد نه گرمک خاکی

قربانت

فریاد سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 07:06

سلام امید جان
شعر زیبایی بود در وصف چشمان یار
پیشنهاد میکنم دیوانی از شعرهای چشمان یارتان چاپ کنید فکر کنم با تیراژ بالا به فروش برسد

داشتن این چشمها از تیراژ بالای دیوان شعر واجب تر و در اولویت تر است
درود بر شما

فریاد سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 07:09

امیدوارم به زودی نوبت به نمیر المومنین ما هم برسد
هر چند فکر کنم کاری کرده اند که عزرائیل هم جرات دیدن رویشان را ندارد

گمانم عزرائیل لحظه شماری میکند

میوسا سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 12:28 http://miosa.blogsky.com

چرا همه به جنتی گیر میدن؟مکاره شیرازی که از اون قدیمی تره:دی

آخه این سخت جون تر است

آجز سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 16:05 http://www.ajez.blogsky.com

سلام شکارچی دیده

زیبا و تمیز مثله همیشه

خدا رفتگان را بیامرزد

خود شکار دیده هستم
کمان ما در تیررس کمان دیگری است
ممنون

جیب بر سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 16:15 http://jib-bor.blogsky.com

سلام
زیبا بود

مرسی عزیز!

کوروش سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 16:24 http://www.korosh7042.com

امید ما گرفتار که گشته؟
بجز چشمان او یارکه گشته؟

غم نان و غم امروز و فردا
بگو جانا جز این یار که گشته؟

من و تو ،ما واو ایشان ، همه را
دلار سبز دلدار که گشته؟

که من در تو همه در دو پی او
همه دانیم غم خوار که گشته؟

به میلیاردش برد با خود یکی مرد
سبک از فحش خار مارش که گشته؟

ولش کن کش که گفته بهر این بود
در اینجا ول شود خار که گشته؟




خار روزگارم
با چشم اشکبارم

استاد! یاری ام کن!
نایی به نی ندارم

هستی دوشنبه 9 آبان 1390 ساعت 17:12 http://atrebaharan.blogfa.com

هزاران درود بر جناب گرمک وصدها شکوه از اینکه مدتهاست منتظر حضورتان هستم در و بم اما چه سود اشعارتون زیباست

شرمنده هزار بار
بسیار گرفتارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.