گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

وقتی که دیدم چشم یار


وقتی که دیدم چشم یار     عاشق شدم دیوانه وار


گفتم به "تنهایی" بــــرو      اسم مـــــرا دیگر نیار


 

وقتی که دیدم چشم یار     دل رفت و جان شد بی قرار


گفتم که ای جانم فدات      با خود دلم را هم بیار


 

وقتی که دیدم چشم یار     آتش گرفتم : آی هوار !


گفتم که خاکستر شوم       از ریشه ام تا شاخسار


 

وقتی که دیدم چشم یار     افتـــــــاد دل در احتضار


گفتم بجز چشمان خود       دکتر به بالینم نیــــار !


 

وقتی که دیدم چشم یار     گویی مسیح آمد کنار


گفتم که بر زخم دلم          از چشم خود مرهم گذار


 

وقتی که دیدم چشم یار     آهوی چشمم شد شکار


گفتم که آزادش مکن          در بند چشمانت بذار


 

وقتی که دیدم چشم یار     دی شد برایم چون بهار


گفتم زمستان سر رسید     ای ابــــــر  ِ بارانی ببار


 

وقتی که دیدم چشم یار      شاعر شدم بی اختیار


گفتم به دل دفتـــر گشا       شاید قلم آیـــــد به کار

 


 

گرمک نوشت: هر وقت در وصف چشمان او می نویسم فکر می کنم آخرین شعرم خواهد بود.

 

اما همیشه بعدی هست و خواهد بود.



::: عکس فوق تمثیلی است. در قیاس با چشمان یار تفاوت از زمین تا آسمان است.



 

این رو یک دوست امروز برایم خواند:


کاش بجای دلهایمان سر زانوهایمان زخم می شد، مثل کودکی!

نظرات 11 + ارسال نظر
شبنم سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 14:10 http://seven-stones.blogsky.com


هروقت میام اینجا حسودیم میشه

خدا نکند ابجی!

چشمان شما را نیز صاحبی است که به وقتش زبان ریز خواهد بود.

مقداد سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 14:32 http://northman.blogsky.com

من به خال لبت ای یار گرفتار شدم

تو هم ؟!!!

افسانه سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 17:37 http://gtale.blogsky.com

سلام
خوش به حال یار که وصف چشمانش پایان ندارد
انشالله که صدسال زنده باشید ودر وصف چشمان زیبای نگارتون بنویسید .
خانمی چون او واقعا هم نیاز به توصیف دارند

درود

انشاله
مرسی بانو!

negar سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 20:55 http://khoneyeman.mihanblog.com/

خیـــــــــــــــــــــلی قشنگ بود...

راجب اونی که دوستت واست خونده واقعا" کاش اینطوری بود...

ممنون

کاش کاش کاش....

آرام سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 23:20 http://fh.blogsky.com

سلام امیدجان
اول از همه تشکر می کنم از محبت و سعه صدر و دید بازت. شعر خیلی زیباییه و آدم دلش میخواد یه همچین اتفاقی براش بیفته.

قربانت رفیق!
دوستی یعنی همین

خوش باشید

خاطره سه‌شنبه 8 فروردین 1391 ساعت 23:56 http://rahalost.blogsky.com

ان شب که به چشمان تو افتاد نگاهم
طعم گس یک حادثه میدادنگاهم

چون قطره اشکی که بیفتد شبی از درد
هرگز نرد خاطرت از یاد نگاهم

رفتی و مرا در پیت انقدر دواندی
تا شعله شد و از نفس افتاد نگاهم

پیش کش به چشمانی که همیشه یار مهربانت بماند...الهی امین....چشم بد دور

عجب شعر قشنگی

چقدر حسودیم شد که من این رو نسرودم

درود بر شما

نازنین چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 15:17

برای سلامتی شما و بانو همیشه دعا میکنم

امیدوارم تا همیشه در کنار بانو شاد باشید و سربلند

لطف شما مزید

عزت زیاد بانو!

احسان چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 20:49 http://ehsanhp.blogsky.com/

تو هم که فقط تو کف چشم یارویی!

احسان مواظب حرف زدنت باش
یارو چیه؟

خاطره چهارشنبه 9 فروردین 1391 ساعت 22:18 http://rahalost.blogsky.com

دوست خوب اون شعر برای من نبود....یه خاطره دارم که باعث شد تو ذهنم نگهش دارم...شاعر بزرگوارش رو نمشسناسم....

هر کی بوده خوب گفته
به جای اون دست شما درد نکند

احسان پنج‌شنبه 10 فروردین 1391 ساعت 01:55 http://www.ehsanhp.blogsky.com

چه می دونم! همونی که تو کفشی!!!!

خب اینجوری هم میشه گفت

بهروز یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 ساعت 01:06 http://w w w.behroz-kh.blogfa.com

سلام بار اوله که شعرو دیدم واقعا شایسته تحسین هستش؛ادامشو بنویس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.