درباره من
پیوندها
جدیدترین یادداشت‌ها
همهبایگانی
- آبان 1394 1
- اسفند 1393 1
- اردیبهشت 1393 1
- شهریور 1392 2
- مرداد 1392 3
- تیر 1392 6
- خرداد 1392 3
- اردیبهشت 1392 8
- فروردین 1392 4
- اسفند 1391 7
- آذر 1391 7
- آبان 1391 7
- مهر 1391 14
- شهریور 1391 13
- مرداد 1391 2
- تیر 1391 4
- خرداد 1391 15
- اردیبهشت 1391 19
- فروردین 1391 14
- اسفند 1390 15
- بهمن 1390 12
- دی 1390 12
- آذر 1390 15
- آبان 1390 12
- مهر 1390 16
- شهریور 1390 15
- مرداد 1390 20
- تیر 1390 16
تطمئن القلوب
یارب! دلــــــــــم آرام کن فـارغ از ایــــن آلام کن
دستم بگیر از دست غیر بر فرش خود اکرام کن
این روح سرکش را بگیــر با ذکــــر یادت رام کن
بالا بکش خـاک ِ مـــــــرا بـالاتـــر از هــر بام کن
خاکم بـه دریـاها بــریـــــز از نــو گـِـلم را خام کن
این بـار بــا عشقت بساز داغش به هر اندام کن
تندیـس من از تــن مساز مثــل مَـلــِک اقدام کن
در خلوتـت راهــــــم بــده با عرشیـان همنام کن
دور از خــودت دیگــر مکن گــرد خودت فرجام کن
آدم شـــدن آسان نبــــود در جمع دیگــر جام کن
(جام=جایم)
گرمک نوشت: گفتم که دارم با خدا آشتی میکنم. حالا دیگه دلتنگی برایش دست بردار از سر دلم نیست.
وقتی میگن "دنبالم نیا اسیر
میشی" یعنی همین دیگه!
خاتمی نوشت:
ما ترا یک مرد می انگاشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
بعد از این هر کس سراغت را گرفت
گفته آید: مُـــــــــرد! قبلا داشتیم!
یعنی اینکه میخوای بری پیشش؟
خاتمی نوشتت منو مُرده
نه دارم وقت میگیرم ازش
خدا نکنه رفیق!
سلام امیدجان
امیدوارم روزهای خوبی در انتظارمون باشه و آزادی نزدیک، گرچه شاید یه آرزو باشه و بس، ولی به قول دوستی لااقل آرزوش رو که می تونیم بکنیم.
آرزو بر جوانان عیب نیست
به خاتمی گیر نده.
مشارکت نسبتا بالا بود اما جوانان مشارکت بسیار بسیار کمی داشتند.تو اینجا خرید رای بصورت گسترده و وسیع صورت میگرفت
پس به کی گیر بدم؟
خوب به سلامتی پرشوررررر شرکت کرده ایم ... بهله!!!
گله نوشت:
اصاً نیای سر بزنید !!!
امید خان !
اومدم حذف کرده بودید
گفت :برو
حال که رفته ام
فریاد میزند بیا
حق دارد
دره ای بینمان فاصله انداخته است
از تنهایی می ترسد
(کوروش)
دردم از این است که هاشمی حرف سالها را و باورشان را گفت و ایرانی نفهمید
گفت : انقلاب ، اسلام............و ایران
اگر خوشحالم که جوان ما فهمید و
گفت: جمهوری ایرانی
درود بر امید همیشه به مهر
استاد! با عرض معذرت
اونم نان به نرخ روز خور است
درد از این است که به نام اسلام ، جمهوری به خوردمان می دهند
مرسی احساس واقعا" شعراتون خوشگله...
ممنون
از بابت هندوانه تان
سید محمد خاتمی هیچ وقت نگفته بود کسی تو انتخابات شرکت نکنه.و هیچوقت هم تحریم نکرده بود
یکسری شروط تعیید کرده بود برای حضور اصلاح طلبان در مجلس که تا آخرین لحظات هم این شروط محقق نشد.و دیدیم هم که اصلاح طلبان شرکت نکردن.
خاتمی یک رای داشت اونم ازش استفاده کرد.خواهشا زود قضاوت نکنید این رای خاتمی موجب کاهش فشار به خیلیا میشه
بعضی ادما شخصیت شان مال خودشان نیست برادر من!
اگر اینجا خودش خودش می کنیم
پس برای چی شرط و شروط از طرف ملت میذاره؟
از خدا میخواهم...شادی روی تو را.....دوست خوب فعلا خدانگهدار...تاعمر باشد و باز بیایم....دعایت میکنم بر سرسجاده ی مهر خدای مهربانت
ممنون
در پناه خدا
بسلامت بروید و برگردید
سلام بر امید عزیز
حرفهایت از جنس صداقت انسان قبل از هبوط است ...
و نگاهت به یقین انسان بعد از قیامت ...
و از کلامت بوی بهشت می آید رفیق ...
عزت جاویدان ...
درود بر صهبانای عزیز!
اخوی! کمال همنشینی با شماست که مرا هم بوی شما کرده است
والا تعفن گناه وجود مرا برداشته است
قربانت
سلام بر امید خان.
مطالبتونو خوندم مثل همیشه معرکه بودن.
مرسی
درود بر شما
بعضی وقتها نمیشه تغییرات دوستان قدیمی را درک کرد یعنی نمیگذارند دوستی ها شیرین بماند .
اینم از تلخی روزگار است عزیز!
اگر ای مرد بنالم، دگر از درد نگویم
که کنون پرشده شهرم همه نامرد نگویم
ز گلستان ِ پرخار که بوده است فسانه
همه گلها شده رنگ رخشان زرد نگویم
وطنم را که همه فصل بهارو همه پرگل
شد فصلش همه گاه خامش و هم سرد نگویم
که چه رفته است به ما یا که چه کردیم به جهل
کیش و مات و همه مان باخته ی نرد نگویم
زوفا داری و ایثار که جان در ره عشق
داده و کرده و این خصم چه ها کرد نگویم
حال او هم که مراد و خر بیچاره سوار
شده و نوگل ما هم به سرش گرد نگویم
قصه کوتاه کنم ، درد نگویم که چه هست
چون که دانند همه خامشم ای مرد نگویم
درود بر امید عزیزم که امید حیات میدهد بر این مرده احساس
سپاس از تو
عزیز! بازم منو با شکر گویه تان شرمنده کردید
همیشه مهمان شعرهای شما بوده و هستم
سفره ی عمرتان به گستره مهرتان باد
قربانت
سلام.با غیرت دینی به روزم.
موفق باشید
درود بر شما ، ... روزی که خاتمی با عنوان وزیر ارشاد در دبیرستان ما ، سخن راند ، با خودم گفتم " این چی میگه ؟!" ، روزی که استعفا کرد با خودم گفتم " برای چه ؟!" ، روزی که با شعار اصلاحات و گفتگوی تمدنها ، رئیس جمهور شد ، با خودم گفتم " مگه اهلشه؟! " روزی که روز قتلهای زنجیره ای شد ، با خودم گفتم " یعنی کاری میکنه؟! "، روزی که کوی دانشگاه رو، آقایون محفل نشین (ک. د.،م . ا.، ق. ، .... و سایر شعبون بی مخهای یقه سپید) لگد مال کردند ! باخودم بهش گفتم "بابا یه حرفی یه حرکتی! " روزی که دست میر حسین م.( ساده دل ) رو گرفت بالا ، با خودم گفتم" باز دوباره..." ... و امروزی که به خون امثال ندا و سهراب خیانت کرد و خودش گفت" نه این تصمیم سختی بود که در ادامه مسیر اصلاحات گرفتم " ...با خودم گفتم" آره داداش ! خاتمی از اولش هم یه سوپاپ اطمینان بود برای رژیم...." //// باقی بقایت... یه رفیق آتیشی
همه را موافقم
بی خودی بر دیوار او یادگاری نوشتیم