گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

نشان مردی


رندی سر راه مردان می گرفت و می پرسید : تو مردی؟


هر کسی با غضب چیزی میگفت.


یکی گفت: مگه کوری؟!


دیگری گفت: معلوم است که مردم!


و آن یکی گفت: می خواهی نشانت بدهم!


و آن یکی دیگر گفت: ....


و چون گریبان عاقلی را گرفت پاسخ شنید: گشتم نبود ، نگرد نیست!

 

 


دیاری که غیر از ستم درد نیست     هزارش بگردی یکی مـــــرد نیست

 

چو در بیشه روبــــه کند سلطنت     در آن خیل شیـران یکی زرد نیست

 

به جایی که شیران ِ زردنــد جمع     بگردی یکی شیر دلســـــرد نیست

 

چو عضوی بدرد آیــــد از تیغ ظلم      به شیـران تنی راحت از درد نیست

 

 


گرمک نوشت: به من می گویند هوا پس است و زبان در کام کش . آری ! هوا پس است و برای زنده ماندن باید شیر صورتی بود.

نظرات 14 + ارسال نظر
نگین شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 10:59

شیر صورتی؟!

چیزی به ذهنم نمیرسه واسه نوشتن چون ذهنم پیش امتحانیه که چند ساعت دیگه دارم...

میشه لینک دانلود آهنگ وبتون رو بذارید؟

هرچقدم خواننده ی جدید بیاد بازم جای اینارو نمیتونه بگیره

اونم به چشم

صدف شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 12:16

سلام بر امید خان.
واقعا همینطوره.

ممنون که تایید می کنید

کوروش شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 14:26 http://KOROSH7042 .COM

گریبان گیر اصلی کهنخ ریش است
میان گله مبشان میش مش است
ولیکن شیر هارا خفته بینم
وگرنه شاه بازی زود کیش است

درود بر امید مهر
به دلایلی شرمنده ی عدم حضور در خانه ی جدیدم
امیدوارم به زودی مشکل حل شده و سپید روی شوم

شما هر جا پا بر دیده ما بگذارید عزیزید استاد

ممنون

کوروش شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 14:28 http://KOROSH7042 .COM

گریبان گیر اصلی کهنه ریش است
میان گله مبشان میش مش است
ولیکن شیر هارا خفته بینم
وگرنه شاه بازی زود کیش است


فریاد شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 15:57

مرد کجا بود همه نامردنند.
به قول خودت نگرد نیست .
اما چه باید کرد با این همه نامردی

نگو که باید همرنگ جماعت شد

فریاد شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 16:00

شعر پایینی بسیار زیبا بود نمیدونم چرا یاد این شعر افتادم که میگفت .
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آمد .

شاید چون به سبک آن نوشته شده بود .

خود صاحب چشمان میداند چه میکند با دل امید ؟؟؟؟؟؟
او این اشعار زیبا را میخواند

البته که می خواند
اینجا هم خانه اوست . مانند دل امید که همیشه سرا و خانه اوست

گیس گلابتون شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 18:08 http://kashkiat.blogsky.com/

شیر صورتی چرا؟!...شما که منظور خاصی ندارین از این حکایتا

اصلا و ابدا !!!

مهسا شنبه 1 بهمن 1390 ساعت 22:39

سیاست به به

کی کجا؟!!!

خاطره یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 14:23 http://rahalost.blogsky.com

راستی اقا امید شما دیگه چرااااا؟؟؟؟؟؟؟

چی چرا؟
منم مثل بقیه

ZiZoOo یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 15:08 http://poweroflove.blogsky.com

هر وقت این شعرهای بسیار زیبای شما رو میخونم ...
نه برای یکبار بلکه بی اختیار چندبار میخونمشون واقعا حظ .حض میکنم


واقعا ارزشمند هستند .




من چطور میتونم اینگونه شعر بسرایم ؟

شرمنده نکنید

دلم می خواست شاعر باشم ولی نیستم
یعنی هنوز نشدم
ممنون

مسافر یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 18:13 http://doncorleone.blogsky.com

سلام داداش
منو با این پستت بردی به چهل سال پیش که بچه بودم و مردان اون زمان هر وقت با مادرم میرفتم خرید بهم میگفتن مرد شدی؟ من هم گاهی جواب طرف رو میدادم که میخوای نشونت بدم ؟ اونا هم میخندیدن
حالا دور از جونه هر چی مرده فهمیدم که اگر مردی به اونه که خر از همه امثال ماها مرد تره
سلامتیه هر چی مرد واقعیه

سلامتی مردان واقعی که در روزگار نامردی یک در میلیون هم نیستند

مژگان دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 13:33 http://goleandoh.blogfa.com/

سلام بر امید عزیز
فکر کنم آیندگان کلیات امیدگرمکی رو مثل کلیات سعدی شیرازی دست به دست بچرخونن و بخونن و هی کیف کنن

ایده های خوبی هم داری ببین پلنگ صورتی به کجاها رسید ! تا حالا دیدی یه پلنگ زرد چنین موفقیتهایی به دست بیاره!

خدا اون روز را نیاره
همین هم از سر ما زیاده

نازنین دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 15:57

پیدا می شن در هر میلیون اندکی مردان واقعی
اما اگر این نامردان بذارن که این عده قلیل مرد بمونن...

اگر
اگر
اگر

ولی نمی ذارن.

شبنم دوشنبه 3 بهمن 1390 ساعت 23:20 http://seven-stones.blogsky.com


بهش بگو خوب بگرده پیدا میشه

خوبم بگرده همونه

اکسیری است این روزها که می یافت نشود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.