گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

چوب روزگار


به هر جای تنم چون می زنم دست

 

کبود از چوب خشک روزگارست

 

 

به وقت کوچ از این احوال ناخوش

 

دلم را بند ِ عادت  بی خودی بست

 

 

سراب ِ دلخوشی خلط  ِ غلط بود

 

هنوز از طعم تلخش اندکی هست

 

 

امیدم داده ام دست ِ خیالی

 

بگو خنجر نهادم در کف ِ مست

 

 

ببین! صد پاره از تقدیر خویشم

 

منم هایم چو تیری رفته از شصت

 

 

اگر در ریشه ام سنگ است امروز

 

فریب ِ روزگارم برده بن بست

نظرات 21 + ارسال نظر
jib bor چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 15:43

قشنگ بود ، چوب روزگار می فرماد

آجز چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 16:00 http://www.ajez.blogsky.com

عالی بود

امید نمیدونم چرا این درد این چوبه واسمون عبرت نمیشه

البته واسه من که اینطور بوده یه جورایی پوست کافتم

قربانت

خیلی خوب بود

رضا چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 17:43 http://mahjoori.blogfa.com

امید جان ممنوم از حضورت

رفیق شفیق نمی دونم که در تقدیر ما چی مقرر شده
بدجوری تو کف این قضا قدر موندم

البته حتما حکمتی در این داستانها هست و باید باشه (حد اقل اینجوری دلمون خوشه)

اما گاهی اوقات تنها کاری که می شه کرد
صبر و نظاره بر گذشت ایام و انتظار و انتظار

خاطره چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 21:14 http://rhalalost.blogsky.com

سلام

در میان زنده ها نفس می کشم تا جای مردها خاکم نکنند...این است حکایت بودنم
همه به نوعی چوب خوردهی روزگار هستیم ....این ارثیه پدرمان حضرت ادم است که به گناه او ما نیز عذاب بودن را میچشیم

یه رفیق پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 01:36

درود بر شما ،

مسافر پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 08:32 http://doncorleone.blogsky.com

سلام امید جان
چیه داداش؟ روزگار اذیتت کرده؟ من به شخصه از نصحیت و اینجور چیزا بدم میاد و میشه گفت متنفرم ولی میخوام یه تجربه رو بهت بگم شاید به دردت بخوره و اگر مایل بودی میتونی بکار بگیریش
حتما تو این مدت که نبودی کمی عقب گرد کردی و به کارهائی که تو گذشته انجام دادی برای خود شناسی توشون کند و کاو کردی و گاها"درد اون چوب ها تازه شده برات
داداشه گلم
تجربه من اینه که اگر به گذشته برمیگردم از مسائلش عبرت میگیرم که اشتباه ها رو تکرار نکنم و در کنار اونها از روزهای خوش هم یاد میکنم
همیشه چوب هائی که روزگار به ما میزنه باعث و بانیش خود ما هستیم که خودم کردم که ... بر خودم باد
خودت رو به خاطر چوب هائی که روزگار بهت زده سرزنش نکن و حسرت اون دوره رو نخور ببین چه کنی تا دوباره همون چوب همونجا نخوره که ایندفعه جاش تا مدتهای زیاد میمونه
برات صبوری و آرامش از نیروی برتر طلب میکنم
شاد باشی داداشه گلم
بیا ره توشه برداریم ، قدم در راه با بازگشت بگذاریم، ببینیم آسمان هر جا آیا همین چوب رو داره؟
میگم یه دونه از اون لبخند قشنگات امروز ما رو مهمون میکنی؟
ای جونم باشششششششه

مهسا پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 08:45 http://fekreajib.blogsky.com

سلام ...به امید چاپ شعراتون تو کتاب هستم هنوز ...

خوبید ؟

کوروش پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 08:47 http://www.korosh7042.com/

چه جای گله مهربان امید
زتو هم به من مهربانی رسید
برایت یسی آرزو می کنم
تو وخانه باشد سراسر نبید

کوروش پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 08:48 http://www.korosh7042.com/

چه جای گله مهربانم امید
زتو هم به من مهربانی رسید
برایت یسی آرزو می کنم
تو وخانه باشد سراسر نبید


قبلی رو بی زحمت حذف کن مهربان

گیس گلابتون پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 11:05 http://kaskiat.blogsky.com

ایشالا که روزگار زودتر چوبشو زمین بذاره...

ماهان پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 12:16 http://shoroedastan.persianblog.ir

بی جا کرده روزگار که تو رو زده الان میرم حالشو میگیرم

اوجوبه پنج‌شنبه 19 آبان 1390 ساعت 13:53 http://www.ojobeam.blogsky.com

شعره قشنگی بود آقا امید

فریاد جمعه 20 آبان 1390 ساعت 10:34

سلام امید خان .
چوب روزگار همه را مینوازد چه بزرگ وچه کوچک .
ناراحت نباش وامید از دست نده بلاخره این چوبی هست که یک بار هم شده باید دردش را بچشی اما خوب میشوی
مهم این است که از این چوبعبرت بگیریم ونگذاریم بار دیگر فریبش را بخوریم

فریاد جمعه 20 آبان 1390 ساعت 10:36

فکرکنم از بس از این آقایون نوشتی ودیدی هیچ افاقه ای نکرد ناامید شدی اما...
منتظر باش تا ببینی چگونه چوب روزگار را میخورند آن هم به بدترین شکل
ناامید نباش یه کم استراحت کن تا با روحیه مضاعف برگردی ما منتظرت میمانیم .
من یکی از شما انرژی میگیرم

فاطمه شنبه 21 آبان 1390 ساعت 09:10 http://ro0oz.blogsky.com

سلام بر داداش گرمکی خودم

شرمنده نشد بهتون سر بزنم

سرگرم عروسیو جاتون خالی پیوند بودیم

نبینم داداشم بی حوصله و کسل باشهاااااااااااااااااااا

آرزومند بهترین آرزوهاتونم داداش گل

نکرت شنبه 21 آبان 1390 ساعت 14:42 http://www.aloode.blogsky.com

سلام امید جان
خوبی؟
بسوزه این چوب روزگار که دیگه زخمی به بدن افزون نکنه
شعر خیلی خیلی زیبایی بود
اگه اشتباه نکنم دومین پست بی گرمکانه و بی گرمک نوشت
فدایت

نکرت شنبه 21 آبان 1390 ساعت 14:42 http://www.aloode.blogsky.com


نظرا تاییدی یست من باز وسوسه شدم

نکرت شنبه 21 آبان 1390 ساعت 14:43 http://www.aloode.blogsky.com

یست = نیست

حدیث شنبه 21 آبان 1390 ساعت 21:41 http://www.hadis67.blogsky.com/

adsl قطع بود
سلام

اسکارلت شنبه 21 آبان 1390 ساعت 23:57 http://barbaadrafte.blogfa.com

اینجا گل نداره اما شدیدا دلم خواست شاخه گلی تقدیمتون کنم

شنگین کلک یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 01:26 http://shang.blogsky.com

درود
نبینم گرمکم خسته از روزگار باشد
در خدمتیم امید جان . بریزم اون چای قند پهلو را ؟
بیام کت و کولت را بمالم ؟ این خنجر را بگذار کنار
بیا شنگ باهم یک چای دارچین بخوریم صفا کنیم
روزگار بره به جهنم . بخند داداش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.