گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

قبله نگاهت


نگـــارا ! تـا نگاهت قبله گاهست      نگــه در چشمــه ی دیگر گناهست

 

تبــــر بـردار و بــــت ها را بیافکن      که توحیـدم تویـی این دل گواهست

 

مسلمــان ِ نگاهت گشته ام من      نمــــازم رو بـه ســوی ِ آن نگاهست

 

مــرا محراب چشمت سجده آورد      هنوزم سجده و چشمم به راهست

 

نگاهم کن که بی چشم حضورت      نمــــاز و طاعـــت و عمـرم تباهست

 

برایم خرمن طاعت چه سودست      اگـــر با چشمکت  آتش به کاهست

 

از آن سوزم که عمـرم کافری بود      از این بیهوده طاعت، سینـه آهست

 

کمک کن تا بـه چشمت باز گردم       که محرابم در آن چشم ِ سیاهست

 

 

گرمک نوشت: مثل همیشه چشمان یار چون در نظر آمد ، زبان افسار گسیخت و قلم به فریاد آمد.

 


باید نوشت: همه پرسی؟؟؟ کسی برای زن شوهردار تعیین تکلیف نمی کند. متوجه هستی اخوی؟!!!

 


دلتنگ نوشت: دلم برای شنگ تنگ شده است. اگر او را دیدید به او بگویید قصه ی دلتنگی ما را.

 


گرمکانه:   زنده هستم تا مرا در یاد داری      مرده آنروزم که باشم یادگاری

نظرات 38 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 09:46 http://ro0oz.blogsky.com

ایول به داداش متعهدمان....

زیبا بود....


حالا کجاش رو دیدی؟ تعهد دادم و مهر زدم نه با یک انگشت که با ده انگشت

فاطمه یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 09:55 http://ro0oz.blogsky.com

ایول یه بار من اول شدم...بیکاری بلاخره منو به آرزوم رسوند

وای آفرین به این همه محکم کاری.....درس خوبی دادی داداش....

برم یه تعهد بیست انگشتی بگیرم

همه که مثل امید تعهد بیست انگشتی نمیدهند

وقت امضا دادن حواسم به چشمهایش بود نه به دفتر ثبت

حسین ب یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 10:09 http://shamejam.com

سلام امید جان ...

رگ غیرتم باد نمیکند
تعصب بیهوده است
وقتی دستت
دست غریبه را میفشارد

(زبان حال معشوقه ات)

شوخی کردم ... خودت چه طوری ؟؟؟؟

راستی امید جان ، پای مقاومت خون های زیادی ریخته شده است ، همه پرسی چه ایرادی دارد تا آنها سرنوشت خود را ، بدست خود تعیین کند ::::::::::

آقـــا امید ، نحن مقاومون ... تا آزادی کامل فلسطین

میدونم از افکارم خوشت نمیاد اما اقلا به عنوان یه رفیق تحملمون کن

مخلص شما

با احترام به نظر و عقیده دوست خوب خودم که مخلص نام زیبایش هستم
عزیز! قدوم شما بر دیده بنده جای دارید

اما کاش میدانستید که این همه پرسی گفتنها یک بازی سیاسی است که میخواهند نفاق را در منطقه مستمر کنند.
و کسی به فکر آسایش 60 سال مردم مرارت کشیده فلسطین نیست.

نگاه کنید چطور سیاست مسئولین ما با سیاست شیطان بزرگ یکی شده است؟ این خود گواه حرف بنده نیست؟

مسافر یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 12:25 http://doncorleone.blogsky.com

سلام
خائن نبودن تو زندگی خیلی مهم هست و اگر کسی گرفتارش بشه دیگه هیچ وقت متاسفانه نمیتونه اثراتش رو پاک کنه
ولی یک سوال
خائن که خائن هست
اما آیا تا به حال به دلیل و یا کسی که باعث این خیانت بوده فکر کردیم
چه اتفاقی می افته که یکی دست به اینکار میزنه؟
آیا به جای اینکه دنبال مقصر باشیم بهتر نیست به دنبال دلیل و یا کسی که باعث اینکار شده باشیم؟
از زیاده خواه ها بگذریم ولی آیا طرف مقابل برای فرد خائن کم نگذاشته بود ؟

میشه بیشتر توضیح بدی؟

یاس وحشی یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 12:32 http://yaasevahshi.ir

درود رفیق...
قلمت چه زیبا به حرکت در آمده... دوست داشتنی و با احساس.
اما در مورد آن جریان حرفی نیست... همه چیز اینجا دروغ است...

پس بر کدام دماغ میشود اعتماد کرد؟

مسافر یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 13:35 http://doncorleone.blogsky.com

دوست گلم
بهتره جای دیگه این بحث رو انجام بدیم
ولی کلا نظرم این هست که رفتار خیلی از ما ها و غرور ماها باعث خائن شدن یه سریا میشه
باعث میشیم دیگران گناه نابخشودنی انجام بدم

قبول دارم که اغلب ناخواسته باعث لغزش دیگران می شویم
اما درد آنجاست که آگاهانه باشد
میدانیم چه میکنیم اما شرم نمی کنیم
اوکی ممنون

نکرت یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 15:34 http://www.alode.blogsky.com

سلام
خوبی امید جان؟
چه قلمت خوش به فریاد امده

نگارا تا نگاهت قبله گاهم بشود . . .
اصلا نمیتونم شعر از خودم در کنم
میخواستم بگم ما از این شانسا نداریم که نگاه دلبر بهمون بیفته و . .

فدایی داری امید جان
فدایت

یه فدایی اینجا داری
قربانت

خاطره یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 16:43 http://rahalost.blogsky.com

استاد امید سلام
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دگرگون نخواهد شد
مثل همیشه از چشمه ی زندگی تان زیبا می نویسید

nدست خودم نیست. ممنون

افسانه یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 18:20 http://gtale.blogsky.com

سلام
ما مثبت نگریم .شعر زیبایی ایست وخوش به حال نگار شما مادر کاکل زریتون که قسمت هایی از پست همسر محترمشون در مورد توصیف ایشونه

از طرف ایشان تشکر

نیلوفر یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 19:03 http://vaslehpineh.persianblog.ir

خوش به حال بانو!
و خوش به حال مرد شاعر بانو...!
و چشم بد از عشق دور...

درود بر شما
البت شما دست کمی از ما ندارید

Ziba یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 19:33 http://zibaaa.blogsky.com/

زن شوور دار
کی چی گفته؟

میشه بیشتر توضیح بدی دوزاری ما کج ترشیف داره

به نظر جناب حسین براری توجه بفرمایید متوجه می شوید

Ziba یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 19:40 http://zibaaa.blogsky.com/

بازم که زدی تو کار شعر چشای شهلات منو کشته
امید بیاو یه کاری کن یه دیوان چشم بزن بیرون خیل مملکته رو راحت کن

منم کشته مرده میخوووووووووووووووووام

مانده تا قدر یک دیوان بشه

شما که به اندازه کافی کشته مرده دارید. اینطور نیست؟

نیلوفر دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 00:27 http://niloofaresahra.blogsky.com

خوشگل نوشتی اقا امید
این چشمان یار عجب داستانی داره ها

کارش از داستان گذشته. داره افسانه ای میشه برای خودش
ممنون

یوسف دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 00:30 http://khalvatedelman.blogsky.com

با سلام
ممنون دوست عزیز... انشالله خدا کمک کنه همیشه رو اصول اخلاقی و وجدانی پایدار بمونیم...

انشاله . شما نشان داده اید که میتوانید.
درود بر شما

زهرا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 00:34 http://lovely-lover.blogsky.com/

سلام بر اقا امید
انقدر تعریف کردین از چشماشون آدم کنجکاو میشه ببینه
آفرین خیلی خوبه که انقد عاشقین
امیدوارم این عشق تا ابد جریاد داشته باشه
سیاستم که

درود
سیاست در زندگی لازمه آرامشه

غلامرضا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 02:02 http://azarkade.blogsky.com

درود بر شما ، اگه ممکنه اسم اون " اخوی " رو بگی بگو ، اگه نه! یه آدرس بده ! ... اون آقا عصبانیه با اون صورت سرخش آدمو یاد یه نفر میندازه ! اگه میشه اسم اونرو هم بگو! ....مرسی آذرکده

ریش قشنگ

فریاد دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 06:46

سلام آقا امید
زچشمان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
چشمه زندگیتان همیشه زلال وجاری باد
معلومه هرگز از دیدن این چشمان سیر نمیشید که اینچنین در وصفش مینویسید

چرا صاحب این چشمان حاضر نمیشه تا از شاعرش تشکر کنه قبلا گفته بودید که او نیز اهل قلم است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خب علت داره
اما .... بگذریم!
ممنون. هنوز گوش به زنگ فریادتان هستیم

لیلی دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 09:09 http://zar2.blogsky.com

سلام دوست عزیز شما هم وبلاک بسیار زیبایی دارین مرسی از حضور گرمتون بازهم سر بزنید


حیف قلم شماست که ناخوانده بماند. حتما خواهم امد و استفاده خواهم کرد

آجز دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 10:57 http://www.ajez.blogsky.com

سلام

میگم خوب چشمایی رو هم شکار کردیا

ای ول به شعرت و خودت

فدایی داری

قبلا شکارچی خوبی بودم. خطا نمی زدم.
البته این مال اون زمان بود که اسیر چشمی نبودم
قربانت رفیق!

صهبانا دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 10:59 http://sahbana.ir

سلام ...
خدا این چشمان الهام بخش را همیشه برایت نگهدار باشد....
بسیار زیبا بود عزیز...

البته اگر جناب شنگ را زیارت کردم سلامتان را خواهم رساند ...

درود و سپاس
خدا به شما نیز سلامتی با طول عمر بسیار عنایت فرماید

عشقی رفیق!

وحید زایری دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 12:30 http://azadyandish.persianblog.ir/

سلام
میگم موقع نوشتن این شعر خانمتان در کدام وضعیت زیر قرار داشتند ؟
1- مسلح به قابلمه
2- در حال چشم غره رفتن
3- در معیت مادرشان
4- مشغول مطالبه‌ی مهریه

خدا کانون زندگی همه را با ایران رادیاتور گرم کند ! باشد که مردان از غار تنهایی خود به در آیند!

موقع نوشتن چراغ زندگی کاملا سبز بود و چراغ یار نور بالا میزد
درود و سپاس

ماهان دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 12:39 http://shoroedastan.persianblog.ir/

شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

سلام چند روزی هست که با وبلاگ قشنگ شما آشنا شدم
زیبا مینویسید جناب امید
خواستم بگم یک فدایی جدید پیدا کردید

پس لطفا گرمک ما را در لیست پیش مرگان خود قرار دهید
چون بدجور کشته -شیفته قلم تان شدم

احسان دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 13:38 http://ehsanhp.blogsky.com/

امید جون کی واسه زنت تعیین تکلیف کرده؟

احسان جان! معلومه منظور منو کاملا نگرفتی

تو که اند سیاست بودی چی شد رفتی رودهن پاک بی خیال خبرا شدی؟

احسان دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 13:50 http://ehsanhp.blogsky.com/

شوخی کردم بابا می دونم منظورت فلسطینه! ولی مثل اینکه داره از شوهرش طلاق می گیره!

خوش تیپ ! منظورم این بود که کسی برای چیزی که صاحب داره تعیین تکلیف نمیکنه
اوکی؟

کوروش دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 14:50 http://www.korosh7042.com

درود بر امید مهربان و عزیز

شنگ عزیز مان را احوال جستم به سلامتند و شاد
این روز ها شرایط کاری ایشان سخت افتاده است خدایش خواهد
روزگارش به کام تر
و این موجب شادی دل دوستان است
باز اگر سعادت دست داد
بزرگواریت را به او ارمغان خواهم داشت

امید که هر جا هستند شاد باشند و بهره ای از شادی شان را به این کویرستان شنگ عنایت فرمایند.

خدا را شکر یکی چون استاد ما را از نگرانی بدر اورد
درود بر شما مثل همیشه خدا

کوروش دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 14:55 http://www.korosh7042.com

چشمه ی جوشان چشمش ،چشم ،یاری می کند
چشم دل شاید ،ز چشمت باز داری می کند؟

پس از پاسخ به فریاد عزیز آمد

امید که چشم و دلش را همیشه شادمان بینی

مرسی استاد!

مثل همیشه ما را مهمان کلام دلربایتان کردید

گرمک و کلبه محقرش بفدای قلم خوشگوی شما

نکرت دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 15:41 http://www.alode.blogsky.com

سلام امید
خوبی؟
من تازه الان گرفتم منظورت از زن شوهر دارو اینا چی بود

برای همینه که بهت میگیم دکتر
چون باهوشی عزیز!

قربانت

نکرت دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 15:42 http://www.alode.blogsky.com

کوروش دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 16:45 http://www.korosh7042.com


اشک و اندوه من از یاد کهن
آنچه رفته است براین مام وطن
هرکه آمد همه را برد و زدود
تا نماند زپی اش سبزه چمن
نسل بی پایه و ولگرد خودش
بز نبد، کرد به ما آهو ختن
چاره از ماست هویت یابی
یا به تن پوشش نو، یا که کفن
پوشش عشق ِوطن نازگلم
دور کردن جامه ی بیگانه زتن



ای گفتی . ای گفتی استاد!
قلمت طلا

فریاد دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 16:50

آقا امید مردیم از بس لاف شنیدیم
دیگه حالمون از هر چی حرف مفته بهم میخوره
البته منظورم اون آقایون سیاست مدار بود نه شما دوست عزیز

لافاشون برزیلیه دیگه دست خودشان نیست
از بچگی بهشان نگفتند صداقت چیه و دروغ خوب نیست

کوروش دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 22:11 http://www.korosh7042.com

امیدعزیز :

چرا استاد! چرا اینجا غمی تاریک دارد؟
مجازی هست اما باز دل در خیک دارد؟

چه بر ما رفته دیگر خنده گاهی بر لبی نیست؟
در این شبهای دلتنگی یکی یلدا شبی نیست؟

چه شد اینگونه همراهان به غمها خو نمودند؟
بجای چشم زیبا روی دنیا رو به آن ابرو نمودند؟

چه شد استاد! کسی را شوق و ذوق قبلن اش نیست؟
بلاگ اسکای هم خاموش و روحی در تن اش نیست؟

چه شده استاد!

پاسخ به : امید عزیز

اگر اینجا امید دل شده تاریک میدانم
رسن های امیدمن شده باریک میدانم

دلم تنگه دلم تنگه زدست سرنوشت خود
که افتاده به دست گرگ پیر خیک میدانم

ندارم چاره از این روست می نالم من دلتنگ
توان زندگیّم را کنم من شیک میدانم

ندارم چاره ای من، نه که از ما گشته بی عاری
همه فریاد ما اینک شده جیک جیک میدانم

استاد! کوبنده پاسخ دادید
کلامتان در است عزیز!
ممنون

صدف دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 22:43 http://nazanin-e-man.blogsky.com/

سلام امید خان.
قشنگ بود.

مرسی صدف گوهر نشان

اسکارلت دوشنبه 11 مهر 1390 ساعت 23:51 http://barbaadrafte.blogfa.com

خدا این چشم ها را همیشه واست نگه داره . همیشه
شاداب و عاشق

به خدا سپردمشان از گزند روزگار
ممنون

شنگین کلک سه‌شنبه 12 مهر 1390 ساعت 01:39 http://shang.blogsky.com

صد درود و صد سلام
بر تو امید شبهای تار
شنگ نبیند دلتنگیت را
همیشه چشمان یار همره تان باد
و دلتنگی نبینید
شنگ در خدمت شماست
انشاالله مشغله کم گردد و
وقت بسیار برای بودن با شما
دوستان عزیز . ممنونم که
شنگ را گرامی میدارید .

ای درود . ای سلام . ای قدم رنجه فرمودین. ای چشم ما را روشن کردید!

کجایی شنگ بزرگ؟ نگفتی امید ما به دلگرمی شماست؟
نگفتی کمر به کلام شما داشتیم برای برخاست و فریاد زدن

انشاله که این مشغله ی مشارالیه هر چه زود رفع زحمت کند تا نوبت به ما مشتاقان برسد.

سپاس و چشم انتظار

Ziba چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 10:11 http://zibaaa.blogsky.com/

من دقت به نظرای ایشون نمیکنم

اینقدر سخته جواب منو خودت بدی

منظورم این بود که برای کشوری مثل فلسطین خود فلسیطینی ها صاحب اختیارند
ما دخالت نکنیم بهتر است
هم اخلاق این را میگوید هم عقل و قواعد اجتماعی

Ziba چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 11:42 http://zibaaa.blogsky.com/

اوکی الان گرفتم

من گیجم هااااااا
خب اخه فلسطین شده زن صیغه ای هر روز با یکیه

nika✞ چهارشنبه 13 مهر 1390 ساعت 17:35 http://emo0punk.blogfa.com

webet khooobe ghashangeee...
be ma ham 1sar bezan..me30

مرسی حتما

مثل باران جمعه 15 مهر 1390 ساعت 02:28


متاسفانه واقعیت تلخیه
ندیدم ولی زیاد شنیدم
امیدوارم روزی برسه که دیگه هیچ جا شاهد این خود فروشی ها نباشیم

به امید آن روز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.