گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

نوبت اعجاز


پس از 3 هزار سال، بار دیگر موسی شبانه بنی اسرائیل را جمع کرد و برای رهایی از فرعونیان آنها را به سوی سرزمین موعود هجرت داد.


ترس از تعقیب فرعون و مجازاتهای بی رحمانه او هیچ چشمی را فرصت خواب نمیداد و با شتاب قدم بر میداشتند.


هنوز خورشید از پشت کوه سر بر نیاورده بود و تاریکی شب دامنش را جمع نکرده بود که به ساحل دریا رسیدند.


اما خبری از امواج خروشان ، نسیم دلنواز دریا و پرواز مرغان دریایی نبود.


همهمه در جمعیت افتاد و میرفت که نق زدنهای بنی اسرائیلی بالا بگیرد که موسی عصایش را به علامت سکوت بالا برد.


پس موسی قدم به جلو برداشت. اما در کمال ناباوری عوض دریا، کویری خشک و ترک خورده را در برابر خود یافت که در برابر اولین شعاع های خورشید بر شدت عطشان افزوده می شد و بیشتر دهان باز میکردند.


موسی عاجزانه بر زمین زانو زد و سر به آسمان بلند کرد:


یارب! ما به امید عبور از میان دریا و درهم شکستن فرعون توسط امواج سهمگین دریا به اینجا آمده ایم. اینجا را چه شده است؟


ندا آمد: ای موسی! این فرعون با آن فرعون فرق دارد. این یکی تاریخ خوانده است و قصه ترا از بَر است. او پیش از این اینجا را خشکاند تا در چنین روزی به سرنوشت آن فرعون دچار نگردد.


موسی گفت: امروز را چکنیم؟


ندا آمد: یا موسی! دریا را از اشکهایتان لبریز کنید. امروز وقت اعجاز ما نیست. امروز نوبت اعجاز شماست.

 


فریاد دیروز آذریها : بیایید گریه کنیم تا دریاچه ارومیه را پر کنیم. (ترجمه شده از لهجه آذری)

 

 

گرمک نوشت: این داستان برداشتی کاملا شخصی از تاریخ بود. لطفا به نامها از منظر مذهب نگاه نکنید. سپاسگزارم.

 


گرمکانه: چشم ایران خشکید(دریاچه ارومیه) و کمرش(سی و سه پل) شکست. با این تن افلیج و افتاده در بستر مرگ چکنیم؟ شما بگویید.

نظرات 30 + ارسال نظر
میوسا سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 15:25 http://miosa.blogsky.com

جالب بود ... خیلی

کار خاصی نمیشه کرد اگه میشد کار به اینجاها نمیکشید

چرا نمیشه؟

نکرت سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 15:43 http://www.aloode.blogsky.com

سلام امید
خوبی؟
چقد زیبا متنو نوشتی
حال کردم.
حالا جدا واسه سی و سه پل هم اتفاقی افتاده؟
میترسم پس فردا دریاچه نمک قم هم بشه دریاچه فلفل
فدایت

دکی جون کمرش شکست
مگر خبر نداری؟

الهی هر چی دریاچه نمکه بره تو حلق این مسئولین نامسئول

زهرا سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 16:20 http://lovely-lover.blogsky.com/


خیلی قشنگ نوشتین
واقعا باید چیکار کرد؟
هر دو تاشون دارن از بین میرن

این اون ما همه و همه
کی باید جوابگو باشه؟

شنگین کلک سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 16:48 http://shang.blogsky.com

درود
بسیار زیبا فرمودید
خواستم بگویم وقتی کسانی که مسول هستند
کاری نمیکنند باید خود مردم کاری بکنند اما یادم آمد
که اینجا هر حرکت مردمی محکوم به شکست است
سه سوت حکم محارب و عامل استکبار میزنند و یک
سوت هم ....

هر حرکتی بله
اما اگر همه حرکت کنند دیگر نمی توان سه سوته محکوم به شکست کرد

میوسا سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 16:52 http://miosa.blogsky.com

شما بگو چی کار میشه کرد؟کاری هم بخواییم بکنیم که یارو میاد تو تی وی میگه یه دست بیشتر ندارمو کمی آبرو م مریدان هم حیدر حیدر کنان به ما شیشه نوشابه و آدرس کهریزک رو نشون میدن...

کار میشه کرد موقعی که همه باهم باشیم...

البته خیلی ها هم منتظر سوریه هستن اون ردیف شه شاید این ور هم ...

پس به همدلی و یکی شدن فکر کنیم تا همه با هم شویم

افسانه سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 21:26 http://gtale.blogsky.com

زیبا بود
زیاد نگران نباشید فردا پس فردا فصل بارون که بشه چشم ایران باز پر آب میشه و کمرش هم چون مهندسین چینی زیادند عملش می کنند ومثل اولش سر پا میشه

حتما یه عصای چینی هم میذارن زیر بغلش

فاطمه سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 21:58 http://sky-line.blogsky.com/

واقعا مرسی حرف دلمونو گفتی من خودم آذری هستم

پس درود بر شما و همه آذری ها

صدف سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 23:19 http://nazanin-e-man.blogsky.com

سلام امید خان.
من خوبم.شما چطورین.؟؟؟
فوق العاده نوشتین.واقعا تبریک میگم.
مخصوصا چشم ایران خشکید(دریاچه ارومیه) و کمرش(سی و سه پل) شکست.

واقعا کاش میشد یه کاری کرد.

مرسی صدف بانو
میشه کاری کرد اگر پشت به پشت هم بدهیم و یک صدا شویم

نیلوفر سه‌شنبه 15 شهریور 1390 ساعت 23:55 http://vaslehpineh.persianblog.ir

من دریاچه ارومیه رو از نزدیک ندیدم ولی از زیباییش زیاد شنیدم.مملکت بی صاحب به همین میگن دیگه!

صاحبش ماییم که بی خیالیم و گرگها دارند تیکه پاره اش میکنند

نکرت چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 02:10 http://www.alode.blogsky.com

ممنون امید جان از دلسوزی
چند تا از رفیقا خودمم تو کشتیرانی هستند. اونا هم می گن خیلی شغل خوبی نیس.اما خب من بدجوری طالبش شدم
خب منم الان دارم کارگری می کنم . بازم برم پشیمون شم برگردم خیلی ضرر نکردم
البته خدا نکنه
فدایت

قربانت
هر جور صلاح دلت است. پیروز و سربلند باشی

نکرت چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 02:11

راستی
منظورتو متوجه نشدم از کمر شکستن سی و سه ل
یعنی جدی جدی پل از وسط نصف شده

نه ترک برداشته است
بقول افسانه مهندسای چینی وصله پینه اش میکنند خوب میشه

کوروش چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 02:42 http://korosh7042.blogsky.com/

سکوتمان لب ترکیدگی ما را هرروز بیشتر می کند

هر آبی که بماند گنداب می شود
سکوت مان حاصلی جز این گند زدگی های مسئولین نداشته است

خوبی استاد؟

مریم چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 09:41 http://arameshesabz.blogsky.com

بی نظیر نوشتین

واقعا باعث تاسفه
به گفته یکی از همین مسئولین راه حلش انتقال آب حوضه به حوضه هستش یعنی از یه دریاچه دیگه اب جمع کنن بریزن به دریاچه ارومیه .حالا اگه این دریاچه فداکارم خشک بشه چی؟
فکر کنم باید یه سازمان دیگه مثل سازمان انتقال خون به وجود بیاد به اسم سازمان انتقال آب!!

سازمان انتقال عقل برای مسئولین بهتره
چون سر خود کار میکنند و با چهار تا آدم حسابی مشورت نمی کنند.

سحاب چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 11:35 http://sahaab.blogsky.com

سلام

خانه ای نو در حسرت حضور شیرین شما چشمان انتظار بدر دوخته و لحظه شماری میکند ...
باشد که قطرات این دیدگان بارانی را به دریای حضور خود پیوند دهید ...

خاکسار ارادت و مهر تان ...
سحاب

درود
سحاب را با ما زمینی های گرمکی نسبتی است
تا بوده تاج سر ما بوده است
خدمت می رسیم عزیز!

صدف چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 12:13 http://nazanin-e-man.blogsky.com

ممنون امید خان.
منم همچنان امیدم به خداست.

مطمئن باش ناامیدت نمی کند
گارانتی اش مطمئن است

مستی چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 14:15 http://mooshekoor.blogfa.com

سلام و درود

خوزستان دیگه اون صفا و حال و هوای سابق رو نداره! کارون کم آب تر شده و آب شور خلیج فارس جزیره آبادان رو گرفته و جزیره مینو که یه زمانی اطرافش آب شیرین بود حالا در آب شور محاصره شده!
دریاچه های هامون در سیستان خشک شدند و کشاروزی اونجا از رونق افتاد!
زاینده رود مدتیه مرده و خونی به رگهای باتلاق گاوخونی تزریق نمی کنه! این باتلاق هم خیلی وقته نفس نمی کشه!
رودخونه ی کر شیراز هم شده خیابون و دریاچه مهارلو رو طلاق داده! و مهارلو دق کرد و مرد!
از صدها قنات و چشمه هم در گوشه و کنار این سرزمین فقط اسمشون مونده و خودشون دیگه نستن!
حالا هم که دریاچه ارومیه داره می میره و به کویر آذربایجان تغییر ماهیت میده!
چی شده که اینطور شده؟! چی شده که برکت از این مملکت رفته؟!
نعمتهای خدا که کم نشدن!؟ آبهای شیرین که به کره ی مریخ و ماه فرار نکردن! حتمن بارونهایی که قبلن اینجا میومدن حالا جای دیگه به زمین میرسن! چرا برکت از کشورمون رفته؟!

پاسخش یک کلام است
از ماست که بر ماست

نکرت چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 14:45 http://www.aloode.blogsky.com

سلام
امید. امروز امیدمو از دست دادم خودتو نگفتما
اما زنگیدم برج گفتن فقط لیسانس میخاهیم
فقط میتونم ملوانی دانشجوشون بشم
تازه اون هم معلوم نیست هنوز

هنوز می گویم نرو
ولی اگر تصمیم گرفتی بری برایت آرزوی موفقیت دارم

نکرت چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 15:51 http://www.aloode.blogsky.com


ممنون امید جان
اما دلم اونجاست
ولی یه چیزی که هست . دلم میخواد برم و لی راهم نمیدن
فدایت

انشاله همه دنیا به دلت کار کنند
ما که دعا می کنیم
بقیه اش با خدا و خودت
قربانت

مسافر چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 16:54

در مورد دریاچه چی بگم که چه جنایتها به نام اون کردن
سی و سه پل هم فقط دیگه داره حاطرش باقی میمونه
حیف

همه چیز دارد خاطره می شود
نسل های آینده وارث یک ویرانه هستند

ziba چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 17:37 http://zibaaa.blogsky.com/

آخ آخ داغمونو تازه کردی دیشب تو خونه ما که بلوا بود اخه یه دوست تبریزی داریم که مهمون ما بود اقا جرو بحث بالا رفت شدید

منم عین بچه کوشولو ها فقط گوش میدادم

و فک میکردم چقدر دل مردم ما پره قدر ناراضی زیادن
وقتی چند تا مرد باهم صداشونو بالا میبرن چقدر میتونه رعب برانگیز باشه ولی چرا
واقعا چرا

مردم ایران دم نمیزنن

دم می زنند بازدم ندارند

مردم ایران همیشه احساسی و انفجاری عمل میکنند
و این خوب نیست

عاشقانه های مردزمینی چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 19:53 http://www.parseh2.blogsky.com

به قول خسروگلسرخی:
این سرزمین من چه بی دریغ بود
که سایه مطبوع خویش را
برشانه های ذوالاکتاف پهن کرد
وباغ هامیان عطش سوخت
وازشانه هاطناب گذرکرد
این سرزمین من چه بی دریغ بود.
ثقل زمین کجاست؟
من درکجای جهان ایستاده ام؟
با باری ازفریادهای خفته وخونین
ای سرزمین من
من درکجای جهان ایستاده ام؟...

--------
دیگه جای تاسف وغصه خوردن نیست....همگی بایدبرخیزند.
متاسفانه مسولین نالایق وبی کفایت تنهاوتنها درگیر زدوخورد های
سیاسی با هم یابادیگرکشورها هستن وچیزی که مهم نیست مردم ومسایل ومشکلات کشوراست.
یک همیشه تنهاست ولی اگر بیشمارشد هیچ نیرویی نمی تواندجلویش رابگیرد.بایدهمین حداقل هاروهم به فال نیک گرفت
به قول مارکس: یه انقلاب زمانی اتفاق میافته که توده آگاهیشون از آگاهی کاذب به آگاهی حقیقی برسد.....به امیدآنروز
-------
ممنون که می خوانی ام...

همین است که فرمودین
همین حداقل ها هم غنیمت است

اینجا هستیم که بخوانیم و بنویسیم. قربانت

علیرضا چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 21:35 http://yek2se.blogsky.com/

اینطوری پیش بره میشه ویرونه این سرزمین

الانم نیمه ویرانه است
آبادی اش ابتدا در اندیشه ها باید اتفاق بیافتد

خاطره چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 23:10 http://rahalost.blogsky.com

همیشه عاشق متنهای دو پهلو ی شما هستم
واز این که خود روایت گر تاریخ هستید و تاریخ نو می سازید و تاریخ می نویسید و روایت گر تاریخ می شوید کمال تشکر و امتنان از تاریخ نگاری مانند شما را دارم

یحتمل امثال بنده بوده اند که تاریخ را مقلوب کرده و به خوردن مردم امروز داده اند.

خاطره چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 23:16 http://rahalost.blogsky.com

اقا امید ببخشید!!!
یادم رفت که بگم محیط بانان نیز از شما تشکر کردند بخاطر اینهمه نگرانی
و همچنین از طرف اداره ی باستان شناسی از شما بخاطر حرصی که برای سی وسه پل میخوردید تشکر میکنند

بنده نیز از آنها بخاطر بی تفاوتی و بی مسئولتی شان در قبال محیط و فرهنگ ایرانی مان کمال تشکر را دارم

شیدا پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 01:57 http://www.banooyedey.blogsky.com

در مملکت من دریاچه ای میمیرد و فریاد میزند که آب را به روی من بستند
و ملتی میمیرد وفریاد میزند که آزادی را به روی ما بسته اند
در این مملکت
فریاد است که در گلو به
بغض تبدیل میشود......

کی گریه می شود و از اشک سیلاب میگردد؟
مسئله این است

غلامرضا پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 05:11 http://azarkade.blogsky.com

درود بر شما،دوبله حرف گرمکانه به آذری : ایرانین گوزلری گورودی!بلی سیندی! ، بی یورگون بدن و توشن اولوم حالینا نه گیرخ!... ، ... آنچه مشخص است این است : ناتوانی و بی توجهی و بی عرضگی آقایان مسئول که خیلی هم پر مدعا تشریف دارند! اگه لازم شد این رو هم به آذری ترجمه کنم! آذرکده

نه آقا اینطوری بهتر می فهمیم
بی عرضگی را خوب آمدید

فاطمه پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 09:18 http://ro0oz.blogsky.com

سلام....

خیلی زیبا نوشتی داداش....

واقعا حیف این آثار که داره از بین میره....اصفهان بدون سی و سه پل دیگه اصفهان نیست....

متاسفم که همه چیز شده سیاست و سیاست بازی....

بدتر از اون باند بازی و بده بستون های پشت پرده

مرسی آبجی! سپاس بقدر آسمانها

زهرا پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 10:40 http://lovely-lover.blogsky.com/

یادم باشد و یادت نرود که همه ی ما برای یکبار ایستادن ، هزاران بار افتاده ایم !

درود

جوهره امیدمان کم است که زود تسلیم می شویم
سپاس

فریاد شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 07:49 http://faryad80.blogsky.com/

معجزه همیشه هست فقط باید همت داشت تا صورت بگیرد .
معجزه رهایی از این سیاهی چیزی جز دست به دست هم دادن ویک صدا شدن برای رهایی از دست این سیه دلان نیست .

چشم ایران منتظر دستان پر توان ماست باید برخیزیم وکاری بکنیم .

اگر دستهایمان بهم زنجیر شود هیچ تبری نمی تواند آن را ببرد

سپاس و درود بر شما بانو!

کوروش شنبه 2 مهر 1390 ساعت 19:43 http://www.korosh7042.com

سلام مهربان
امید عزیز
یک سرقت ادبی کردم بی اجازه ات
بخشی در سایت گشوده ام با عنوان برگزیده ی ویلاگ عزیزان
که این پست را با لینک انجا قرار دادم
اگر ناشایست رسید بفرما اصلاحش کنم
ممنون مهرت

اینجا متلق به شماست
از بنده سایه ای در سایت شما بیفتد برای بنده تاجی زرین است

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.