گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

بهشت با اعمال شاقه


آشنایی تعریف میکرد که روز اول ماه مبارک رمضان وقتی سر ظهر از شدت گرمای تابستان به رودخانه محلی شهرشان  می رفته تا تنی به آب بزند بلکه از عطش و تشنگی تابستان اندکی خلاصی بیابد


هنگامی که به ورودی رودخانه می رسد عزیزانی از نیروی انتظامی جلوی او و دیگر افراد را گرفته و از تک تک آنها می پرسیدند که روزه هستند یا خیر؟


میگفت به خیال اینکه مورد تشویق و تهنیت آن عزیزان واقع خواهم شد سینه جلو داده و با صدای رسا گفتم : البته که روزه هستم. مسلمانم و روزه را بر خود واجب میدانم.


اما در کمال ناباوری به من گفتند شما نمی توانید به رودخانه بروید چون ممکن است روزه تان بر اثر غفلت و فرو رفتن سر در آب باطل گردد.


میگفت امید جان باورت نمی شود در آن گرمای طاقت فرسا چه عرق سردی  بر تنم نشسته بود.


با خنده گفتم:  اینکه عرق کردن ندارد . آنها همیشه همینطور عمل میکنند. می خواهند به زور ترا بهشتی کنند.


گفت: از بابت ممانعت آنها نبود که اینگونه شده بودم. از این بابت بود که به افرادی که اعلام میکردند روزه نیستند اجازه ورود به رودخانه و آب تنی را میدادند.

 


گرمک نوشت: وزیر جدید نفت از جایگزینی قرارگاه خاتم الانبیاء بجای پیمانکاران خارجی در صنعت نفت و گاز خبر داد.


گرمکانه: به خرمن داشته هایت غره مشو  زیرا کوه نداشته هایت به قدر کافی بلند است.

نظرات 28 + ارسال نظر
صهبانا دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 10:26 http://sahbana.blogsky.com

سلام
امید جان ... شما دقت نکردی ! آنها همین عرق سرد این بنده ی خدا را میخواستند!!! دیگر چه نیازی به آبتنی!

کشف شد ! روش جدیدی برای خنک شدن !

بنده خدا همه کارشون برای رضای خداست
نحوه اجراش کمی آبکی که اونم فدای سر ...

خاطره دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 11:38 http://rahalost.blogsky.com

به خرمن داشته هایت غره مشو!زیرا کوه نداشته هایت بقدر کافی بلند است
فوق العاده بود.
در ضمن در هیچ کجای تاریخ صدر اسلام تا کنون امر به معروف ونهی از منکر تا این اندازه جدی نگرفته شده است
خدا پایبندمان کند....

کار از جدی گذشته است
خطری شده است
حواسمان جمع نباشد به خاطر یک سهو یا مکروه از زندگی ساقط می شویم

مانلی دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 11:58 http://titi-mz.mihanblog.com

چی میگی ؟!!!!!!
خدایا آخر و غاقبت ما رو به خیر کن !

برای بهشتی کردن ملت به ابداعات نو رو آورده اند

مانلی دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 11:59 http://titi-mz.mihanblog.com

گرمک نوشت : من کلا اطلاع ندارم قضیه چیه ! نمیدونم !

ما هم نمیدونیم

مانلی دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 12:01 http://titi-mz.mihanblog.com

گرمکانه : راستش اینجوری که پیش میره دیگه داشته ای نمیمونه!

داشته اندک است و ادعا بسیار
چشم را سایه غرور گرفته است

فاطمه دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 12:05 http://ro0oz.blogsky.com

سلام

چه بگویم که سکوت از همه کلمات صدایش بلند تراست

به قول شاملو:من محکوم به سکوتی هستم که صدایش از هر فریادی بلند تر است



سکوتی که اتشش در زیر خاکستر ریشه می زند و هر روز گسترده تر می شود

مریم دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 13:00 http://arameshesabz.blogsky.com

عجب!!!!

گرمکانه بسیار زیبا بود .

هزار گرمک شیرین تقدیم شما باد

آرمین آران دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 14:32 http://aranlar.blogsky.com

اینقدر زوز بهم میزنن که اونور بهشت بیفتیم زمین و روز از نو
بله وزیر خان قرارگاه قدیمی خودشون رو نیارن چه کنن؟
گرمکانه عالی بود

من که دفعه بعد رفتم بهشت روزه میگیرم تا با یک سیب خوردن گرفتار زمین و زمین ها نشم
چاقو دسته خودش رو که نمی بره هیچ به طلاکوبی اش هم گوشه چشمی داره

قربانت آرمین جان

شنگین کلک دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 16:28 http://shang.blogsky.com

این برادران عجیب آمار همه جای
اسلام و مسلمین را دارند خدایی
نکرده کسی از پل صراط پرت نشه
پائین نیفته تو سر شون !

امار گیرگاه ها را خوب دارند
میدانند خلق خدا را کجا باید گیر بندازند تا پل صراط تکان نخوره

افسانه دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 19:05 http://gtale.blogsky.com

آقا امید معلومه به سیاست علاقه دارید وبرنامه این وزیر وزرا رو زیر ذره بین قرار میدید تا دست از پا خطا نکنند
اگه کاندیدای وزارت بودید حتتمآرای اعتماد میگرفتید

بسته به رئیس دولتش داره
واسه بعضی آبدارچی دفترش بودن مباهات داره ولی بعضیا

فاطمه دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 19:30 http://sky-line.blogsky.com/

سلام
عجب
یعنی چی مثلا ؟ بچه نیست که یادش بره سر شو بکنه تو آب
ای بابا یه آب تنی هم نمی ذارن

هیچی نمیذارن
فقط میذارن زنده باشیم بشرط فقط نفس کشیدن البته فعلا

منیعی دوشنبه 17 مرداد 1390 ساعت 23:56 http://fh.blogsky.com

سلام امیدجان
نوشته هات خواندنی و زیباست، لحظات خوبی رو تو وبلاگت می گذرونم بابت همه این لحظات خوب ممنونم.

سپاس از شما و همه پست های کوتاه و آموزنده شما

صدف سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 00:26 http://nazanin-e-man.blogsky.com

سلام امید خان.
شرمنده یکی دو روز نبودم.

واقعا جالب بود.بنده خدا چه حالی شده.

پس رسیدن بخیر
انشاله خوش گذشته است

شیدا سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 00:54 http://banooyedey@blogsky.com


در کنار پلیس فتا پلیس سایبری پلیس +10و...پلیس بهشت کم داشتیم که آن هم بحمدلله اختراع! شد...

دسـت مـرا گـرفـتـه‌ای، بـا زور می‌بـری بــهــشــت؟
بـخـشیـده‌ام بـهـشـت بـه تـو، با آن حوریـان زشـت
مــن آتـــشـــم، خـــانـــه‌ی مــن چـــاه دوزخ اســـت
جایی کنار «نیـچه» و «صادق هدایت» و «بـرشت...

چه شعر قشنگی
از کیه آبجی ؟

صدف سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 00:58 http://nazanin-e-man.blogsky.com

بچه که بودیم بستنیمان را گاز می زدند قیامت به پا می کردیم!

چه بیهوده بزرگ شدیم... روحمان را گاز میزنند می خندیم!

از پوست کلفتی روح مان است

شیدا سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 01:00 http://banooyedey@blogsky.com

امیدجان گرمکانه بسیار زیبا بود...
از گرمک نوشت هم اطلاعی ندارم..اشتراک وی پی ان بنده تمام شده و از اخبار روز دنیا بیخبرم...

بی خبری خوش خبری است
کاش از هیچ چیز خبر نداشتیم

بهار سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 01:40 http://istgaheakhar.blogsky.com

چه جالب

خوب بنده خداها به مردم گیر ندن به کی گیر بدن؟؟؟؟؟

به گیره

کوروش سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 01:44 http://korosh7042.blogsky.com/


گفتند بدان جای فلانیست بهشت
نیکی به رخش نیست ولی نیک سرشت
ما باده و حوری همه را مفت دهیم
گوئیم بهشتی که چنین است چه زشت

عالی است
مثل خودت و مثل همه شعر های زیبایت

اوجوبه سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 05:54 http://www.ojobeam.blogsky.com

سلام
چیطوری؟
آپم گلم

خوبم . چه خوب !

احسان سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 13:47 http://ehsanhp.blogsky.com/

امید جون من که هیچی ندارم به چی غره شم؟

احسان جان به وبلاگت غره شو

شیدا سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 16:08 http://banooyedey@blogsky.com

نمیدونم امید جان.....سالهاست که این شعر تو ذهنمه..از کی و کجا نمیدونم...بهرحال تا مطلب شمارو خوندم به یاد این دو بیت افتادم..

دسـت مـرا گـرفـتـه‌ای، بـا زور می‌بـری بــهــشــت؟؟؟؟؟.....

بهر حال خیلی قشنگ بود و بجا
دستت درد نکند

مانلی سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 16:13 http://titi-mz.mihanblog.com

در شب کوچک من افسوس
باد با برگ درختان میعادی دارد
در شب کوچک من دلهره ویرانیست
گوش کن
وزش ظلمت را میشنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را میشنوی ؟
در شب کنون چیزی می گذرد
ماه سرخست و مشوش
و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است
ابرها همچون انبوه عزاداران
لحظه باریدن را گویی منتظرند
لحظه ای
و پس از آن هیچ.
پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز میماند از چرخش
پشت این پنجره یک نا معلوم
نگران من و توست
ای سراپایت سبز
دستهایت را چون خاطره ای سوزان در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش های لبهای عاشق من بسپار
باد ما را خواهد برد
باد ما را خواهد برد

(فروغ فرخزاد)

درود بر فروغ عزیز
و البته شما

فریاد سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 16:18

سلام آقا امید .
فکر کنم باز خوابی برامون دیدین میخوان از اینی که هستیم بدبخت ترمون کنند .
دلمون خوش بود که نفت وگازمون از سژاه در امانه اما فکر کنم به اونجا هم دست اندازی کردند

هر شب که خواب می بینند، صبح جورش را ما می کشیم
کاش به خواب ابدیت می رفتند و در سرای دیگر تعبیر می شدند

فریاد سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 16:21 http://faryad80.blogsky.com/

نوع جدید امر به معروف ونهی از منکر .
خدا را شکر نمردیم ودیدیم .
خدا می بخشه بنده خدا نه .

گرمگانه منظور اون رییس چشم ریزه یا ما

آره همون چشم قشنگ

کوروش سه‌شنبه 18 مرداد 1390 ساعت 21:15 http://korosh7042.blogsky.com/

امدم جدای عرض ارادت
سپاسی داشته باشم

از شعر زیبایی که هدیه دادی

منم از شیدا خانم کلی بابت ان تشکر کردم

شیدا بانو! استاد هم از شعر شما خوشش آمد

مهدى(تنهاى شب سابق) چهارشنبه 19 مرداد 1390 ساعت 01:17

زیبا مینویسى امید خان! مثل همیشه!
راستى دیدى چجورى وبلاگم پرید؟!

مهدی جان! پس تو چطور شد یهو رفتی
خیلی نگران شدم
گفتم نکند قید دوستان بدی مثل ما را زدی

خاطره چهارشنبه 19 مرداد 1390 ساعت 02:47 http://rahalost.blogsky.com

سلام ترسیدم بخاطر عملی مکره خدایی نکرده به دست این منکراتی ها افتاده باشید امدم جویای حالتن باشم

هنوز نه
ولی شاید عوض چوب خدا چوب آن عزیزان کمی متنبه ام کند

ممنونم

ziba یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 18:07 http://zibaaa.blogsky.com/

گشت ارشاد بوده

بهترین کار اینه این دوره زمونه خرقه والای اخوندی بپوشی همه جا رات میدن
اونا هم با کله میرن

من موندم هر ننه من غریبی چرا وزیر نفت میشه

واسه اینکه ننه من غریبا وزیر و رئیس میشن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.