گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

گرمک

شیرین ، خنک ، دلچسب و آبدار

سینه سرخان روزگار


تقدیم به صهبانای عزیز، مسافری بازمانده از قافله عشق و یادگاری از حماسه ای بزرگ


سعید جان! با عجله نوشتم و بقول استاد کوروش فی البداهه بود

به بزرگی خودتان عفو فرمایید

 

جان فدای مهرتان ای خوب رو


از شما ما را بُود این آبـــرو


 

بوسه بر دستت زنم بر پای تو


بر تمام ِ زخم هایت مو به مو


 

از ادب زانو به پیشت می زنم


می نشینم پیش رویت روبرو

 


تشنــه ی آبـــم مگر آبــــم دهی


جرعه ی آبی که داری در سبو



شهرزاد ِ قصه گوی ما تویی


شب دراز و عمر ما مانند جو

 


قصه ی رستم بگو با دیو خصم


از سر ِ سرخ سیاوش ها بگو

 


قصه ی از خاک تا پیش خدا


قصه ی زیباترین پرواز ِ قو

 


ای برادر! عشـق را تفسیر کن


ما که سرگردان عشقیم کو به کو      کو=کوه

 


گرمکانه: جنگ تلخ است حتی در کام گرمک . اما دوستان! پاسبانان باغ گرمک مان را هرگز فراموش نکنیم.

نظرات 31 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 11:38 http://ehsanhp.blogsky.com/

امید تو یه ادم معمولی نیستی! من مطئنم تو یه شاعری چند تا دیوان شعر هم منتشر کردی! اخه ادم معمولی میتونه فی البداهه شعر به این قشنگی بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من از معمولی معمولی ترم
ادعایی نیست و دیوانی هم در کار نیست
از ساده و معمولی بودن لذت می برم

زیر بغل ندارم. جان خودت هندونه نذار عزیز!

رضا یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 11:45 http://manam.blogsky.com/

مانلی یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 11:50 http://titi-mz.mihanblog.com

جاده مانده ست و من و این سر باقی مانده

رمقی نیست در این پیکر باقی مانده

نخلها بی سر و شط از گل و باران خالی

هیچ کس نیست در این سنگر باقی مانده

تویی آن آتش سوزنده خاموش شده

منم این سردی خاکستر باقی مانده

گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده

باز شرمنده ام از این سر باقی مانده

روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم

من و این باغچه ی پر پر باقی مانده

شعر طولانی فریاد تو کوتاه شده است

در همین اسب و همین خنجر باقی مانده

پیشکش باد به یکرنگی ات ای مرد ترین

آخرین بیت در این دفتر باقی مانده

تا ابد مردترین باش و علمدار بمان

با توام ای یل نام آور باقی مانده

سعید بیابانکی

زیبا بود
دورد بر شما

مانلی یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 11:51 http://titi-mz.mihanblog.com


الهی به آنان که پرپر شدند

پر از زخم های مکرر شدند

به آنان که «همت» مثال آمدند

به شوق حریم وصال آمدند

به آنان که چون پرده بالا زدند

قدم در حریم تماشا زدند

به آنان که کارون خروش آمدند

چنان خون کارون به جوش آمدند

به آنان که امروز، فردایی اند

به آنان که فردا، تماشایی اند

به آنان که رفتند تا «ما» شوند

و آئینه داران فردا شوند

به آنان که زخمی ترین بوده اند

شهیدان میدان «مین» بوده اند

به آنان که بالی رها داشتند

گذرنامه کربلا داشتند

به آنان که چون شمع ها سوختند

چراغ شهادت بر افروختند

به آنان که مردان دین بوده اند

قرار زمان و زمین بوده اند

ز تکبیر آن دم که دم می زدند

سکوت زمان را به هم می زدند

به آنان که از مهر فرزند خویش

بریدند یکباره پیوند خویش

بریدند تا عاشقی گل کند

سفر در مدار تغزل کند

بریدند تا عشق جاری شود

که از عاشقی پاسداری شود

همانان که روح روان داشتند

سفرنامه آسمان داشتند

همانان که دلداده او شدند

کبوتر کبوتر، پرستو شدند

پرستو، پرستو، فراز آمدند

و بی سر، سرافراز، باز آمدند...

شب عاشقی را رقم می زدند

همانان که بر «مین» قدم می زدند

از آنان که تنها «پلاکی» به جاست

کمی استخوان، مشت خاکی به جاست

الهی به آوازه این حریم

به هورالهویزه به هورالعظیم

به دشتی که پیوسته عباس داشت

که بی دست هم خیمه را پاس داشت

به رمزی که چون نام خیبر گرفت

غریبانه از ما برادر گرفت

خبر بود و تکرار خمپاره ها

جگرگوشه ها، پاره پاره رها

خطر پشت هر لحظه پا می گرفت

زیاران ما دست و پا می گرفت

و آن لحظه هایی که خمپاره شصت

میان نماز عزیزان نشست

نمازی که یک رکعتش پاره شد

تشهد پر از موج خمپاره شد

به آنان که بر دوست، مهمان شدند

و در ساحت عشق، «چمران» شدند...

کجایند مردان والفجر هشت

که از خونتان دشت گلپوش گشت

کجایند مردان فتح المبین

کجایند اسطوره های یقین

پرویز بیگی حبیب آبادی

اینجایند
در قلوب تک تک ما

سپاس فراوان

فریاد یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 12:18 http://faryad80.blogsky.com/

زیبا بود
امیدوار به زودی دیوان شعرت را منتشر کنی فقط همت لازم است والبته پول .

دیوان به کارم نمی آیند
من به دنبال انسان می گردم
شما ندیده اید؟

فریاد یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 12:23

وقتی به این انسان های وارسته وزخم خورده جنگ برخورد میکنم که جوانی خود را در راه این وطن از دست دادند و به آن هدفی که داشتند نرسیدند قلبم به درد میاد .
حیف این گنجینه های ناب که این دولتمردان نالایق قدر آنها را نمیدانند و برای رسیدن به هدف شوم خود از نام مقدسشان استفاده میکنند و جفیه هایشان را به گردن می بندند

گردان آویز افتخار آنها بر گردن این دلقکان چه می کند
چه روزگار غریبی شده است

فریاد یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 12:38

انسان ها زیاد دیده ام
اما حیف که زبانشان خموش ودر کام است ومیترسند فریاد آزادی سر دهند .

اما من نامم فریاد است
و به جای این زبان در کام گرفتگان غریو سر میدهم تا شاید کسانی این فریاد را بشنوند واز خواب غفلت بیدار شوند .

اما همراه میخواهم زیرا باید یک صدا بود وفریاد زد

فریاد ما را هم بر آن بیافزاید
امروز شاید نه اما فردا از پنجره ها گذر خواهد کرد

شیدا یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 14:48 http://banooyedey@blogsky.com

هرجور که خودت دوست داری امید جان....یعنی تیترم زشته؟

من نگفتم زشته
اسم وبلاگت خیلی بامسماست
یکجور سادگی و نوآوری توشه

منیعی یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 14:54 http://fh.blogsky.com

سلام امیدجان
و متاسفانه مثل همیشه آنطور که باید و شاید قدرشناس آنان نبودیم، هنوز هم قدر و ارزش آنها را نمی دانیم و نفهمیدیم.

ما ایرانیا در زمینه قدر شناسی یه مشکل اساسی داریم
هر وقت کسی را از دست می دهیم اونوقت اه و افسوس سر می دهیم

خاطره یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 15:06 http://rahalost.blogsky.com

سلام گرامی
علاقه میهن پرستانه ی شما را تبریک می گویم
من واقعا می خواستم از ایشان بخاطر یاد اوری رشادت ها تشکر اما قلم نا توانم چنین اجازه ای به من نمی داد شما با هنرمندی این بار را به دوش کشیددممنونم

از حمایت و دلگرمی تان ممنون

لم یشکر مخلوق لم یشکر الخالق

ziba یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 17:37 http://zibaaa.blogsky.com/

خواستم بگم زیبا بود دیدم تکراریه خواستم بگم قشنگه یه جورایی به دلم ننشست

درهرحال عالی بود مثل گل قالی بود

ممنون هم بخاطر تعریفت هم بخاطر گل قالی ات

آسمان آبی یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 17:57 http://zaminiyam.mihanblog.com

سلام
وبلاگ جالبی داری موفق باشی گلم
یا علی

ممنون
جالبی اش از حضور سبز شماست
تشکر

کافه باران یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 19:09 http://man-baranam.blogfa.com

سرگردان عشق نباش
چون اگه دنبالش بری ؛ ازت فرار میکنه ..
رهاش کن ،
تا خودش بیاد دنبالت ..

آویزه گوش خواهم کرد

شنگین کلک یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 19:28 http://shang.blogsky.com

درود بر تو دوست عزیز
با این طبع روانت
نمیدانم چه اصراری داری که
بگویی شاعر نیستی بااین
دم خروس دیگر واجب شد که
تورا بیندازیم توی آن مسابقه
آدم نمیداند این اشعار فی البداهه را
باورد کند یا حرفهای شاعرش را
بهرحال دستت درد نکند ، برای دوست
زحمت کشیدی . آرزو میکنم هردوی شما
سلامت و سعادتمند باشید .

قسم حضرت عباس را باور بفرمایید
شاعر بودن تعهد می آورد و مسئولیت
بنده که هیچ

شما هم تندرست و سلامت باشید
همینطور قلم پربارتان

نگین یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 19:43 http://dele-shishei.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
وب قشنگی داری
به وب منم بیای خوشحال میشم واگه باتبادل لینک موافقی منوبااسم وقتی دلگیری وتنهالینک کن وبگوباچه اسمی لینکت کنم
مرسی

امید که هیچوقت دلگیر و تنها نباشی
چشم

اوجوبه دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 01:16 http://www.ojobeam.blogsky.com

سلام سلام
من آپم
طولانیه ولی خیلی جالبه بخونش!

می خوانم و میدانم جالب است

وحید زایری دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 08:18 http://goldoost1772.persianblog.ir/

سلام دوست عزیز
شعر زیبایی بود . البته منظورتون از صهبانا رو دقیق نفهمیدم .
اون "کو به کو"ی آخر شهر بهتره کو همون کوی تعبیر بشه . مرتبط تره !!

جناب صهبانا از لینک های بنده است
همچون شما دل مصفایی دارد

تنهاى شب دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 08:30 http://mhi12.blogsky.com

زیبا بود! خوشا به حال صهبانا!

خوشا بحالش
مردیست که اگرچه بر خاک است در آسمان محبوب تر است
جدا خوشا بحالش
ممنون

فاطمه دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 09:14 http://ro0oz.blogsky.com

سلام
با اینکه دیر رسیدم ولی دمتون گرمکی...خیلی عالی بود

باید به زندگی بعضیا غبطه خورد که به معنای واقعا زندگی کردند

باورتان نمیشه
به جناب صهبانا بنده حسادت می ورزم
کارم از غبطه گذشته است
خدا حفظش کند

فاطمه دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 09:27 http://ro0oz.blogsky.com

واقعا حسادتم داره

روزمرگی زندگی ما کجا و اتفاقات و رشادتهای اونها کجا

انشاالله سایشون همیشه روی سر این ملت باشه...

اینها برکت سرزمین ما هستند

همین طوره
کاش مسئولین هم کمی به فکر آنها باشند

سوگماد دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 10:21 http://saat-chapgard.blogfa.com

خداییش قشنگ بود!
قلمت همیشه گرم باشه گرمک!

مررسی عزیز
شما لطف دارید فراوان

نگین دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 10:56 http://dele-shishei.blogfa.com/

مرسی عزیزم که اومدی وبم منم لینکت کردم

برای بنده افتخار بود

نگین دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 11:16 http://dele-shishei.blogfa.com/

مرداب تنها بود و من تنها تر

مرداب آرام بود و من هم در آرامش به او نظاره میکردم

مرداب ساکت بود و مرا نیز سکوت فراگرفته بود

مرداب را دوست دارم

او بزرگ است

آرام است

ولی غمگین

و دل پر دردی دارد

حتی تکان هم نمی خورد

که اگر تکان بخورد

وآرامشش به هم بخورد

دیگر مرداب نیست!

با همه اینها

ناگهان از او بدم آمد

متنفر شدم

چون از بی تحرکی و بی تعصبی

او را لجن فرا گرفته...

مرداب تنها بود و من تنها تر

یادتان باشد

مرداب نمانید...

منم مرداب را زیاد دوست ندارم
یه جور مفهوم ماندگی می دهد

نگین دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 13:47 http://dele-shishei.blogfa.com/

امید جان به نظرت کسی که عاشق میشه غروری هم واسش میمونه؟

باید بماند
وگرنه ....

صهبانا دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 14:00 http://sahbana.blogsky.com

سلام بر امید عزیزم
مرا بدلیل این تاخیر ببخشید...
دیروز از ظهر اینترنت شهر ما قطع بود ... شب هم متاسفانه میهمان بودیم و نشد به شما سر بزنم .
امروز صبح هم مشمول افاضات صاحب دفتر اجاره ای محل کارمان بودیم و باید آنجا را تخلیه کنیم ... از شدت فکر و خیال حوصله ی نشستن پشت کامپیوتر را نداشتم .... شما را بخدا پای چیز دیگری نگذارید که عین کم سعادتی بود ....
باور کنید اینقدر شرمنده ی لطفتان شدم که زبان ستایشم بند آمده و جز دعای خیر برای وجود نازنینت چیزی دیگری ندارم ...
خودم را لایق این همه محبت شما برادر عزیز تر ازجان و دیگر دوستان نمی دانم و آنچه که سرودید را به روح مطهر شهدای جنگ تقدیم می کنم
و از اینکه مطالب ناخوانای مرا با حوصله دنبال کردید متشکرم
سلامت ... سعادتمند و بیکران باشید.
باز هم ممنون ...

دعای شما و اینترنت و موجر و حوصله شما نیز هستیم
وجود شما برکت وبلاگ ماست

شرمندگی شما بر فرق بدخواه شما
ما ارادتمند خوبانیم و خواهیم بود
سایه تان مستدام و سلامتی تان پاینده
درود بر شما

ziba دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 17:26 http://zibaaa.blogsky.com/

داداش امید ما چی شده که سر سنگین شده اند

گرمک خاصیتش اینه
وقتی شیرینی و آبداری اش بالا می ره سر سنگین میشه

شوخی کردم
بنده در خدمتم

افسانه دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 17:55 http://gtale.blogsky.com/

سلام
شعر بسیار زیبایی بود
منتظر سروده های زیبایتان هستم .ما که ردیف وقافیه شعررو از هم تشخیص نمی دیم

ولی خوب می نویسید
اصل همان حرفی است که به زیبایی تقریر گردد
درود بر شما

صدف دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 22:29 http://nazanin-e-man.blogsky.com

سلام جانم.شرمنده دیر جوابتونو دادم.
ممنون که بهم سرزدی.

خواهش میکنم
شرمنده دشمنتان. وظیفه بود

کوروش دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 23:36 http://korosh7042.blogsky.com/

درود بر تو عزیز نازنینم
با مطلبی جدید درخدمتم.و به علت *یلتر شدن . فقط با وی پی ان یا پیلتر شکن قادر خواهید بود به حضور
لطفا کارت ورود فراموش نشود!![نیشخند]
وهمچنان گذشته مهرورزانه خواهشمندم در نظر سنجی شرکت فرمائید
بابت اینهمه مدت محبت های بی دریغتان سپاس دارم (کوروش)

[گل][گل][گل][گل][گل][گل]

استاد ! درب وبلاگ شما را دیوار هم بکشند از روی دیوار خدمت می رسیم
ارادت ما به حضرتعالی بر جای جای قلب مان بد رقم پنجه زده است

با مهر شما عجین گشته است و مضافا اینکه هنوز به ما مدرک فارغ التحصیلی مان را مهر نکرده اید

نگین سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 07:49 http://dele-shishei.blogfa.com/

ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش و غم بوده و نابوده مخور

نمی شود
شاید برای همه آنهایی که او را می شناسند همینطور باشد

صهبانا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 16:41 http://sahbana.blogsky.com

از دوست مرا هدیه ای از دوست رسید....
آن آتش غم زسینه بر پوست رسید
گویند که سرچشمه ی هستی آب است
من سوخته و آب خوش از دوست رسید...

باز هم مرهون مهرتان هستم ...

امروز با مهرتان به رگبارمان بستید

سپاسگزارم لطفتان همیشه خدا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.