هستیِ ما هسته ای شد. ساده ایم، پس حق ِ ماست
هر یکی با دسته ای شد. ساده ایم، پس حق ِ ماست
هر کسی آمد وسط در کار ما، از بهــــــــــر خود
آدم برجسته ای شد. ساده ایم، پس حق ماست
چون به دست ابلهــــــــــان دادیم دائم کار خود
بر مدار بسته ای شد. ساده ایم، پس حق ِ ماست
مِی خور و هر کاره و جانی، شبی با ما نشست
تا سحر وارسته ای شد. ساده ایم، پس حق ِ ماست
از برای نــــام و شهرت " هسته ای " می خواستیم
نان مان هم هسته ای شد. ساده ایم، پس حق ِ ماست
گرمک نوشت:
تب سوم خرداد هم نشست. انتظارها و خوش خیالی ها همه نقش بر آب شد. دیدید که هیچ خبری نشد.
تنها مزیت آن برای کشور دوست و برادر عراق (همان دشمن سابق) بود که در توازن بین المللی که هیچ پخی نبود ، به لطف ما و هسته ای شدن ما سری در سرها در آورد. دقیقا مثل ترکیه!
انگار ما قسم خورده ایم که تمام همسایه های پیزوری و زواردر رفته مان را یک شبه عروس عالم کنیم.
اینم هنریست اما بدی اش این است که فردا عراق هم مثل ترکیه برای ما طاقچه بالا می گذارد.
در همین راستا گرمک پیش بینی میکند در آینده
ای نه چندان دور، افغانستان(چرا می خندید؟!) محل برگزاری دور جدیدی از مذاکرات
هسته ای ایران با 5+1 خواهد شد که البته اونم به لطف عقلای قوم(؟) بدون نتیجه
برگزار و به دور بعدی موکول خواهد شد.
هر کسی آمد وسط در کار ما، از بهــــــــــر خود

آدم برجسته ای شد. ساده ایم، پس حق ماست
یعنی تمام این پستت یه طرف این یه بیت شعر یه طرف
چ میکنه این داداش امید ما
گرمک موطلایی امید تیم مایی
دست مریزاد امید عزیز
آفرین به این صراحت کلام
کدوم موی طلایی؟!
ممنون شرمنده کردید
در این راستا با ذوقی وافر اول هم شدیم
شما در شرمنده کردن امید گرمکی هم اول شدید
خیلی لطف دارید
سه نقطه !
منظورت ... می باشد ابجی!
اینم حق ماست که این حاکمان بی لیاقت نصیبمان شود .
چون همه خفه شده ایم وهر چی سرمون میارن حرفی نمیزنیم گویی زبان در کام نداریم
شعرتون عالیست
خلایق هرچه لایق
مرسی بانو!
کاش امروز شما هم با اشعار نابتون ما رو مهمون گلستانی از آتش می کردید
جای خلیل الله خالیه اینجا امیدخان
اندازه موهای سرم کار تو شرکت دارم
انشاله توفیقی باشد چشم!
سلام
من کاری به سیاست ندارم


شعرتون عالیه اما
اوم
امروز شکم مان هم سیاسی شده است
یعنی شما غذا نمی خورید؟
نیست شد این هست بودن از جفا ی ناکسان



دشـــــمن آمد در لباس رنگ رنگ ِ دوستان
وااسف در خواب ِ ناز هـر خرافه گنگ و مست
تا چنین بادا ،مرتب داد ها باشد همه برآسمان
(کوروش)
باارادت به امید دلسوز این مرز پرگهر
داداش تو که موضوع مسئله رو حل کردی ئیگه نیازی به افانستان نیست باید به اشتون بگم یه جایزه برای اونایی که این مسئله رو حل کردن تقدیم کنه
حالا خودت بگو جایزه چی میخوای؟
یک دلگویه ی ناب از داداش خودم!
درود
انشالله زودتر همه همسایگان به نوایی برسند تا بلکه نوبت به
خودمان برسد
الجار و ثم الدار
حالا حالا ها نمی رسد
برخلاف شما فکر می کنم برگزاری اینگونه مذاکرات در کشورهای همسایه بسیار کار خوبی است.بی شک انچهکه در ترکیه یا عراق و یا حتی افغانستان مورد ذکر که بخشی از وطن خودمان هست فرق داره با یه کشور مثل اتریش و یا روسیه.
در مسکو کار بسیار سختی در پیش داریم
پس به تفسیر حقیر زیاد دقت نفرمودید
نگه کرد رنجیده در من فقیه
نگه کردن عالم اندر سفیه
که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق
نیاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نیم روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد
نخواهد که بیند خردمند، ریش
نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش
یکی اول از تندرستان منم
که ریشی ببینم بلرزد تنم
منغص بود عیش آن تندرست
که باشد به پهلوی رنجور سست
چو بینم که درویش مسکین نخورد
به کام اندرم لقمه زهرست و درد
یکی را به زندان بری دوستان
کجا ماندش عیش در بوستان؟
ممنون از شعر زیبایت
از خودته؟
عاشق این عکس شدم
قابل شما ندارد
هرچی این شعرت را میخونم سیر نمیشم
عالی بود
عالی.....
نوش جان!
به پای شعرهای شکرشکن شما نمی رسد