روزی تاجری ثروتمند و دین نما برای خیرات در وسط بازارچه ی شهر مسجدی ساخت و نام خود را بر آن نهاد.
خادمی برای آن گرفت و تمام امکانات لازم را در آن مسجد ایجاد کرد.
هر از چند گاهی خادم را صدا میکرد و از وضعیت مسجد و استقبال مردم می پرسید.
خادم نیز همیشه از شلوغی مسجد و اینکه همه مردم محل دعاگوی تاجر هستند سخن میگفت.
روزی مرد تاجر برای اینکه خودی نشان داده باشد و از نزدیک شاهد استقبال مردم باشد وقت نماز ظهر به مسجد رفت.
هنگام برپایی نماز هرچه منتظر شد بجز دو سه نفر کسی را در نمازخانه مشاهده نکرد.
پس خادم را صدا کرد و از او پرسید: تو که گفتی مسجد بسیار شلوغ است و مردم کلی دعاگوی من هستند. پس کو؟!
خادم دست تاجر را گرفت و او را به آن طرف حیات مسجد که محل وضو خانه و قضای حاجت بود برد.
تاجر با تعجب انبوه مردمی را دید که در صف مستراح ایستاده اند.
و هر از چند گاهی یکی بلند میگفت : برای سلامتی بانی مسجد جمیعا صلوات!
تاجر رو به خادم کرد و گفت: این بود آن استقبالی که میگفتی از مسجد من میشود. یعنی من برای خیرات، وسیله قضای حاجت مردم را فراهم کرده ام؟
خادم گفت:
چه خیراتی؟ چه کشکی؟ ای برادر! بــه خیراتت دو صد شک و گمان است
به خـــود می پیچی از دنیـا پرستـی نمــــاز و روزه ات اسبـــــاب نان است
میان ِ مــــاه ِ تو تا مـــــاه گــــردون تفـــــاوت از زمیـــــن تـا آسمان است
گرمک نوشت: کلی از نیروهای شرکت اسم نویسی کرده اند که سر صندوق رای بروند. البته نه برای دادن رای بلکه بخاطر حق ماموریت خوبی که در عوض یک روزی کاری سر صندوق رای دریافت خواهند کرد.
البته گفته باشم این توضیح ربطی به
داستان بالا ندارد.
سلام
دوستی در سفر زیارتی به من خیلی التماس دعا میگفت...و در جوابش گفتم :نازنین من دعا برات میکنم اما تو برو خودت خلوص نیت داشته باش تا حاجتت رو بگیری....و ماجرای شما منو یاد همون خلوص نیته انداخت......
میگن عدو سبب خیر شود راست میگن
راستی یادم رفت بگم...دستت درد نکنه عزیز دلم داستانک میخواست آنهم از نوع گزنده.....عالی است شیوه نگارتان.....اگه هندونه داشتی برا منم کنار بزارید

هندونه مان تمام شد
بفرمایید گرمک
این بی ربط نویسی هات معرکه است !
حالا نکنه شما هم اسم نوشته اید ؟
عمرا
هنوز اینقدر بی خاصیت نشدم
سلام داداش
خیلی وقت بود که ۳۰ یا ۳۰ نمینوشتی
الحق که راسته میگن ترک عادت ....
خیلی باحالی
اما در مورد دوستان و همکاران
حضرت علی میگه
وقتی گرسنگی از دری وارد میشود
ایمان از در دیگری میرود
حالا باید دید اونا چقدر گرسنه هستند
حق با شماست
اما گرسنگی شامل قضیه ترک عادت نمی شود؟
درود بر امید عزیز
خداییش مملکته که داریم!!!!!!!!
االبته این ربطی به مطلب خیرات نداره !
مملکته اما از صد رحمت به املت
دستشویی و توالت یکی از ارکان مهم هر بنایی به حساب میاد.ساختش خیلی ثواب داره
معماران دانند
سلام امیدجان ...
متوجه منظورت شدم ... اما خارج از این موضوع می خوام بگم کاش من هم یک تاجر بودم که اینقدر پول داشتم که می توانستم اماکن زیادی برای قضای حاجت مردم می ساختم ...
این روزها خیلی ها برای ثواب هم دنبال ثواب های ریاکارانه می گردند .
در صورتی که ثواب رو هر جایی میشود بدست آورد ... حتی در دستشویی ها .
درود سعید خان
خیرات آرزوی هر مومنی است
اما با رنگ و لعاب ریا گمان نکنم ثوابی را بشود دشت کرد
صد البته مسئولین ما هم به فکر این موضوع بوده اند ...
متاسفانه همه جا رد پای قضای حاجت دوستان هست...
ما هم گله ای نداریم جز از بوی آن
معمولا همینطوره دیگه
واسه خودنمایی این کارارو میکنن
مسجد میسازن مدرسه میسازن....
فقط برای نما؟
اما چرا با قبله نما؟
درود بر شما//// از ماست که بر ماست......
همینطوره
و صد البته از انهاست که بر ماست
تورا سعدی بخوانم. حق همین است


که زیبا شد گلستان ات ، یقین است
چه شیوا داستان ها می سرایی
به گوشه نثر داری ،نظم ثانی
تمامش دردها ی ملت ماست
خلایق لایق امد خود هویداست
درود بر امید دل
استاد! ما انگشت کوچیکه نوکر خانه سعدی هم نمی شویم


شما که بهتر می دانید بنده ارادت خاصی به سعدی در میان شاعران دارم
درود بر شما که همراهی تان شادی و قوت قلب ماست
داستانتون بسیار زیبا بود .

اتفاقا مردم دیگه برای خودشون تره خورد نمیکنند بلکه از زور گرسنگی سعی میکنند چیزی از اونها عایدشون بشه
روزی که مردم انها را از زور گرسنگی بدرند دور نیست
سلام...
مهم همون دعاییه که میرسه چه فرقی میکنه واسه چی باشه:دی
میبینید اصن آدم میمونه چی بگه؟آخه عدالت اینقد دیگه ؟
و این ایران اسلامی است که مردمش خود نظارت میکنند بر همه چیز و دخیلند در آن!!!!!!!!!!رفتن پای صندوق و حتی شمارش آن!!!!!!!!!
ماشالله یدفه چقد پست گذاشتین...
جو گیر شدم
آن=رای(در نظر بالا)
گرفتم