پسرکی را هر روز در مسیر روزانه کارم می بینم که حلبی را به زیر بغل گرفته و برای دل خودش و خودروهایی که پشت چراغ راهنمایی ایستاده اند بندری می نوازد.
می دانم که عقب افتاده است اما آنقدر شاد بر طبلش می کوبد که انگار خوشبخت ترین آدم روی زمین است.
دلم به حال خودم سوخت که خوشبختی را هر روز مزه مزه می کنم مبادا ناغافل اندکی تلخی ِ روزگار به شیرینی عافیت اش آمیخته باشد.
ببین به کجا رسیده ام من ؟ !!!
هوس کردم در دلم برایش شعری بگویم . برای او که اگرچه عقب افتاده می نمود از من جلو زده تر بود:
بــــــزن بر طبــــــــل دنیــا تا برقصیم سلامــت را تــــو داری ما جمله نقصیم
چنان پیچیده ایم در خویش مغمـــوم که خود را کرده ایم از خنــــــده محروم
جهان شاد است و غمها زاده مـاست فزون بر شادی اش بر عهده ی مـاست
امیدا ! عمـــــــر دنیا این دو روز است به پشت این جوانی کـــــــوه قوز است
گــــــــره از ابروانــت بـــــــــــــاز بنما بـــه لبخنـــــدی لبانـــت بــــــــــاز بنما
بکاه از غــم که غمها قـــــدر دریاست بخنـــد زیــــــرا جهان با خنـده زیباست
گرمک نوشت: دلم می خواست این روزها سوریه باشم. بجای بارون دلم هوای فریاد کرده است . همین!
عذر نوشت: این روزها تند تند و دست پاچه آپ می کنم. غلطهای گرمک را بزرگوارنه چشم پوشی فرمایید.
گرمکانه: منشین کنار جوی و گذر عمر ببین
، برو دنبال کارت که خربزه آب است.
سلام
خیلی از مطلبت خوشم اومد!
اگه بخوای میتونیم با هم تبادل لینک کنیم
تازه من کد بنرم رو هم میزارم تا اگه خواستی بزاری!
<p><img src="http://1.almas.host56.com/images/d519dacc89b2.jpg" /></p>
اگه گزاشتی بگو تا من هم کد بنر یا لوگو تو بزارم
بذار با هم کمی قاطی بشیم بعد عزیز!
درود
سلام!کاش میتونستم مانند ان کودک برطبل بی عاری بکوبم....
شاد بودن هنراست شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش .....
که چو یک شکلک بی جان
شب و روز
بی خبر از حال همه خندان باشیم......
چه رشک می برم به حالش.....
ای کاش ....
درود بسیار رفیق...
خوش به حالش و بد به حال ما...
نادانی، توانایی است!!!!
سوریه را هستم... خواستید بروید، ما هم می آییم...
پس یه جا برای شما هم رزو خواهم کرد
سلام امید جان

خوبی؟
اون پسرکی را که گفتی بندری مینوازد را در ذهنم مجسم کردم . چه خنده دار بود
یه فیلمی میگرفتی ببنیم فیض ببریم
شعرت بسیار زیبا بود
مستجاب شود
این روز ها . شعر گویی نه ...شعر گویی برایم طبلک بندری شده است
فدای مدایت
قیافه اش خیلی بامزه است
اما نه اندازه گرمک
درود
قربانت
راستی
جهانت همیشه شاد
شادی ات روز افزون
قربانت
دنیای بعضی از آدم ها چه ساده شاد می شود!
دنیای بعضی آدم ها چقدر کوچک است!
دنیای بعضی آدمها چقدر تلخ است ...
دنیای آدمها چه تفاوت ها که ندارد
و دنیای من
متفاوت ترین آنها
--
پسرکی سر چهاراه ... از زیادی لباسها سخت دستانش را حرکت می داد
اما می دانی که
باران که ببارد لباس خیس می شود حالا هرچند تا که باشد
می لرزید و گل می فروخت
دندانهایش می رقصیدند و گل می فروخت
همان جا دلم خواست با خدا کمی اختلاط کنم ...
زیبا گفتید
درود بر شما
سلام
داداش شما با سکوتت بلندترین فریادها رو میزنید منتها باید با گوش جان شنید اونها رو که متاسفانه خیلی ها ازش محرومند
راستی دیسکوهای تایلند هم برای داد زدن بدک نیست وقت کردی یه تست بکن
خرج اش زیاد است
به همان حمام اکتفا می کنم
منشین کنار جوی و گذر عمر ببین ، برو دنبال کارت که خربزه آب است هنوز
گوشه شهر که ویران شده از آبادی- از نگاه زغن خسته خراب است هنوز
راسیت اش تو شهر ما هم یه دونه از اینایی که فرمودین رو من می بینم ، از این طبلای کوچیک داره زمستون و تابستون همینجوری میزنه !
پس شهر شما همان شهر ماست
درود بر تو همشهری
کاش من هم ان کودک بودم
کودکی که تمام دنیایش ی پیت حلبی و پول خوردهایی که مردم از سر ترحم بهش می دن و چیزی جز این رو نمی خواد و طلب نداره
کاش من هم دیوانه بودم
کاش من هم از دنیا فقط همین پیت حلبی را می خواستم
کاش حس هایم گنگ بود و خودم هم گنگ
دلم گرفت از بس فهمیدم
ای کاش ای کاش ...
سلام
و یه روز جمعه
فلسفه دنیا دو روزه ... یه روز پنجشنبه
انقدر خوب شعر مینویسی که نمیدونم چی بگم
حال کردم
دوستت دارم به ارتفاع برج میلاد
بنده از ان بیشتر
قربانت
مگه همین جا نمیشه فریاد زد امیدجان؟
همه ی پست هاتون زیباست
مرسی
ولی صدای خروسک گرفته بس که تو خودم فریاد زده ام
ستاره را گفنم:
کجاست مقصد این کهکشان سرگشته؟
کجاست خانه ی این ناخدای سرگردان؟
کجا به آب رسد تشنه با فریب سراب؟
ستاره گفت:
خاموش
لحظه را دریاب!
درود بر همه ستاره های زمینی
ممنون
سلام بر امید امیدواران
خوشحالم که بلاخره تونستید خودتون را پیدا کنید .
زندگی همینه گاهی خستگی داره وگاهی غم اما آنچه را ما باید از او بخواهیم فقط شادی است وسلامتی .
همیشه شاد باشید وپیروز
ممنون
فریادتان بلند و بلند تر بانو!
زندگی انعکاس صدای من وتو ست
هر چه از او بخواهی به تو میدهد بستگی به اندیشه ات دارد
اگر در فکر غم باشی غم به سراغت میاد اگر شادی بخوای شاد میشوی .
این کودک هم جز شادی چیزی از دنیا نمیخواد پس همان را دریافت میکنه .
شعر زیبایی بود .
موفق باشید امید عزیز
خیلی لطف دارید
بله خوشبختی در ذهن متولد می شود
درود بر شما
امید این سوریه با این بی عرضگی مردمش آخرش به هیچ جا نمی رسه! مردم مصر 17 روز متوالی رفتن تو خیابون مبارک پدرسگ فلج شد! اینا 17 هفته که هیچی 17 سال هم فقط جمعه بیان تو خیابون و باز برن خونشون تا جمعه ی دیگه به هیچ جا نمی رسن!
مبارک تا اسد خیلی فرق است
این مبارک است ان یکی وحشی و نامبارک
سلام
هر جور شده حرف سیاسیو میزنینا
ولی قشنگ بود
با شاد بودنشم خیلی موافقم
شادکام باشید
اگر نزنند بیشتر هم می زنیم
ممنون ودلشاد باشید
دیونه ی دیونه ها شدم چرا


زنجیری تو کوچه ها شدم چرا
نوشتن وبلاگ برای ما همان فریاد است
مهم نیست
سوریه را بیاوریم اینجا
چطوره؟
درود بر امید امیدواران
سلام استاد


شما دیگه چرا
ما باید دیوانه کوچه شویم شاید به خود بیاییم از این تنهایی خلسه
قربانت
درود بر شما ، آن پسرک، من را به یاد چارلی چاپلین انداخت! شادی می آفریند!خوشی تقدیم می کند!... و پول سیاهی میگیردو شاید هم، نمی دهند که بگیرد! پول را به زخمهایش می زند ! تا زندگی کمی برایش بنوازد! حتی باسازی غمناک!و یا ناکوک! ... قصه آدمها روزی تمام می شود ولی آنها که با بی تفاوتی ، هزینه این آدمها را در سرزمین اعراب ، به باد میدهند ، نه خدا از آنها خواهد گذشت و نه ما که بندگان خدائیم،... امید عزیز! اگر فریاد سکوتت، گلویت را میفشرد! ما هم به همین درد مبتلائیم! ... اما متاسفانه تلاشی در جهت درمان آن نمیکنیم!... /// سکوتم از رضایت نیست
رفیق مهربان! که بوی آشنایی می دهی
مثل همیشه حرف حساب زدی
انشاله روزی برسد که دست در دست کوچه ها بلند تر فریاد کنیم
دلت گرم و وجودت چون آتشکده ی پارس روشن باد
سلام گرمک عزیز
واقعا بعضی اوقات چقدر ادم دوست داره بر طبل بیخیالی بکوبه ولی لامصب نمیشه
شعرتون زیبا بود خیلی لذت بردم
لطفا اگه میشه یه جا هم برای من برای رفتن سوریه رزرو کنید
برای شما هم درخواست بلیط شد
طبل تان را جا نگذارید
سلام و درود










and so on!
سلام و درود
ممنون
دلم یه جوری شد
یعنی چه جور؟
انشاله که جور جور باشد
چون ناجور خوب نیست
سکوت
خسته نباشید
شعرتون خیلی زیبا بود...
همیشه آرزو داشتم دیوونه باشم...خیلی خوبه...
سوریه مگه خبریه؟۴تا عوامل موساد اونجا هستن شما کشش نده
دیوانگی عالمی دارد
سعی بر کوتاهی کش خواهیم نمود
اگر راه بدهد
نمی خواستم حامل اخبار بد باشم


ولی گویا صهبانا نیز به رفتگان از دنیای نت یا لااقل وبلاگ نویسی رفت
دلم چقدر گرفت
با اینکه دری نیست می شناسمش
درود بر امید عزیزم
بله متاسفانه

جایش بسیار خالی است
سلام ...درسته اکثر غمها زاده ماست ولی همش نه....
خربزه رو خوب اومدید
مرسی
درود
بفرمایید گرمک
عیدتون مبارک
امیدوارم که غمهاتون زودگذر و شادی هاتون ماندگار باشن
و چراغ امیدتون همیشه پر فروغ باشه