از مــــــن و درد بگـــو ای دل من از رخ ِ زرد بگــــو ای دل مـــــــــــن
با مــــن از خستگــــــی روح بگو با من از کشتی و از نــــــــــوح بگو
از عصایی که شبیه است به مار از طبیبی که صلیــــب است به دار
از بهشتی که به حوریست فریب از زمینی که به سیبی ست نصیب
از کلاغی که معلــــم شده است از کلاهی که معمّـــــم شده است
از جهنــــم که پر از اجنبی َ است از بهشتـــی که درش آهنی است
از خدایی که به تسبیــــــــح نبود جــای او تیــــــزی ِ تشریــــــح نبود**
از نمازی که یکی قبلــــه نداشت از کمانی که بجز چلــــــــه نداشت
از گناهی که نه قانون خـــداست از ثوابی که فقط رنـــــــــگ ریاست
از زبانی که به بند ست هنــــــوز از حقوقی که چرند ست هنـــــــوز
از دروغی که بهایش تـــن ماست از سکوتــی که طنین ِ من ِ ماست من=منیّت
یک نفـر دســت دعایی بدهـــــــد دســـت ما دســـــت خدایی بدهـد
خسته از گفتــن تکـــــــــرار شدم از خودم عاجـــــز و بیــــــــزار شدم
ای دل از خستگـــــــــی روح بگـو عمر ما رفت ، تـــو از نـــــــــوح بگو
** : اشاره ای به آن دکتری که وجود خدا را مشروط به دیدنش در زیر چاقوی جراحی اش می دانست.
توضیح نوشت: در وبلاگ صهبانای عزیز مطلبی خواندم که دلِ گرفته ام گرفته تر شد و قطعه ای از آن را برای گفتن حرف دلم انتخاب کردم. بابت این دله دزدی از ایشان پوزش می طلبم.
گرمک نوشت: میدانم که اینجا بی شباهت به کلبه احزان نیست. اما چکنم که روزگار مرا چون کلوخی می فشارد و چون گردی خاک به باد می دهد. کاش سنگ بودیم و از ما آدمکی نمی تراشیدند.
نکته نوشت یک: بازم گلی به جمال شکور
اکبرنژاد نماینده تبریز. فکر میکردم بالکل مردند. ولی نه هنوز وجدان بعضی ها نفس
می کشد.
نکته نوشت دو: در جمع مردم بیرجند "در ٢۵ سال گذشته هیچیک از روسای جمهور و معاونان کشور ما با دیکتاتور لیبی دیدار نکرده است."
قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس .
گرمکانه: به این یارو امیدی نیست انگار سبیلت را گرو بگذار اینبار
نکته نوشت دو : کی گفته ؟ من خودم رئیس جمهور رو دیدم که چنان قذافی رو در آعوش کشیده که عاشق و معشوق در هم نمی کشن
خودش میگه
آرام باش

حوصله کن
آبهای زودگذر
هیچفصلی را نخواهند دید،
سلام گرمک خان
چی شده تازگی ها اینهمه شاکی شدی ؟؟؟؟
روزگار همه همینجوره همه گرفتارند ولی این دلیل نمیشه اینهمه گلایه کنی عزیزصبور باش
گر صبر کنی زغوره حلوا سازند
ممنون از نصیحتتان . انشاله اویزه گوش خواهم کرد
درود
مدتهاست میخوانمت...تو لبریزی...لبریز....لبریز از واژه و کلام و پیچش موزون بخشیدن به انها...چه در نثر چه در نظم...تو امید شاخه نباتت هستی ...شک نکن.
اما اینکه خاموش بودم و شاید باشم برای این است که میترسم با امدنم به اینجا گند بزنم به تعالی مفاهیم...
اخه بعضی جاها بعد یه مدت بودنم نوشته های نویسنده تقلیل یافت...هم متن هم محتوا...که تقصیر حضور من بود...ادم دوس دارد این زمانها خودش را از خودش تف کند بیرون...
لبرییییییییییییییییییییییییییییییییییز بمان تا انجا که اراده با توست...تو مسولی....در برابر این همه زیبایی که در ذهنت وول میخورد...منم مسولم...هروقت که لازم دیدم اندکی برم...کودکانی که هنوز متولد نشده اند به ساختار های ذهنی ما نیاز دارند....البته اگر لایق باشیم...
یه باغچه گل تقدیم شما (چرا اینجا گل نداره؟)
مرسی
اگرچه نشناختم اما کلام شما اشناست
درود بر شما
شما خود گلید، به این خاطر اینجا گل نداریم
سلام
گاهی سکوت می کنم تا حجم دیوار اوار شده ی بی کسیم را نشنوی.....
دوست خوب زیبا بود خیلی خیلی پر معنا ..شما هرچه غمناک تر می شوید اشعارتان زیباتر از اب در می اید
شوخی زشتی بود ببخشید.برای رفع مشکلات بسیار دست دعا دارم
شوخی هایتان هم با معنی و پرمحتوا و نغز است
ممنون
دم خروس های محلی رنگ و رنگ و زیباست حداقل یه ظاهر زیبا داره اما اینا ....
بازم ناز نفست
نفس تان برقرار ، دل تان گرم ، وجودتان سلامت
مرسی
سلام امید جان ...


خوبی قربان ؟؟؟؟
آقا خیلی زیبا بود ، جدا خوشم اومـــــــــــــــــــد .... با لبام بازی کرد ...!
"ز گناهی که نه قانون خـــداست از ثوابی که فقط رنـــــــــگ ریاست"
"
"از بهشتی که به حوریست فریب از زمینی که به سیبی ست نصیب "
خصوصا این دو بیت ...
آفریــــــن ... !
راستی امید یه پست قراره بذارم ، حسابی با عواطف و احساسات اهل هنر بازی کنم ...
درباره استاد شجریان ....
فحشاتو نگه دار واسه اون موقع ....
دارم فعلا عکسشو طراحی میکنم
آقا ارادتمندیم ... قربانت ... بای
درود بر حسین عزیز!

از حالا بابت فحش های در دست اقدام پوزش بنده را بپذیرید
قربانت
هرچه بنویسی می خوانم و کوبنده پاسخ خواهم گفت
سلام امید خان.
بسیار زیبا بود .
امیدوارم این کلبه ی احزان به زودی زود به گلستان تبدیل شود .
امیدوارم
درود
من موندم این ها ما را چی فرض کردن که face to face دروغ های به این شاخ داری میگن آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
با ای کیو خود قیاس مان کرده اند
سلام
عالی
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان ... طوق زرین همه بر گردن خر ممیبینیم
ما هم می بینیم
خودشان نمی بینند
درود
سلام امید جان







شوخیدم.

خوبی؟
دمت گرم دادا
خیلی حال کردم
بعد از حظ قلیانی حظ ادبی خوبی بود و پر کام
دست ما دست خدایی بدهد . . .
ای دل از خستگی روح بگو . . .
اینارو ربطش میدم به اون روحی که خدا از روح خودت بمون فوت کرده
دستتو بزار تو دست روح خودت
اینگار دستتو گذاشتی تو دست خدا
البته حرف های نکرتی را جدی نگرید
امید. من که ندانم . خودت از نوح بگو
فدایت
راستی . " یه رفیق " عزیز
تیکه کلامات نکرتی سرقت میکنی؟
امید جان ببخشید دیگه . یه جا مفت گیر اوردم دارم همینجور مینویسم واس خودم
فدایت
هرچه بگویی دلنشین است
از دوست هرچه رسد نکوست
قربانت
درود بر شما ،اگه عکس آقا رو هم که کنار سرهنگ مرحوم ، به مبل لم داده بود مینداختی ، دم خروس خوشگلتر میشد
، از قدیم گفتن دروغگو....................................
می خواستم ولی ترسیدم
شود چون قبل گلستان غم مخور
سلام
وقت خوش
آری ! غم اینجا هم هست ... بدتر از دنیای من ...
انگار هر چقدر بیشتر آنرا بخوریم او بیشتر ما را می خورد
یکی از دوستان این را می گفتند ...
روح و جسمتان سلامت باد
دلم برای دلم می سوزد که باید همه اینها را تنهایی بخورد
درود فراوان
درود
خوبی امید جان ؟
شنگ را نمی بینی خوشی؟
ممنون از شعر زیبا و دمت گرم با اون دم خروس .
یکی هم پیدا نمی شه از این شنگ دله دزدی کنه
قربان! شما که قابل نمی دانید اپ کنید تا خدمت برسیم
البته گرفتاری متهم اصلی بی معرفتی من است
جبران می کنم
درودی بر امیـــــــــــد نازنینم


زخاموشی تو گل من غمینم
نگفتم با نگاری دل فگاری
نگفتم سخت درگیر به کاری
تو را چون گوشه نشینی عار باید
امیدی بهـــر ملــت ،کار باید
تو بایدگرمک ستان را دو باره
بپا داری به شادی چون هماره
فدای تو که گرمی و پر درد
زشادی گو نباید ناله سر کرد
اگر امید را نومید گردد
درخت مردمان هم بید گردد
تو باید شادی و امید باری
و مرحم بر دل ملت گزاری
سعی خود را خواهم کرد استاد!
درود بر شما
و سپاس های بیکران
آقا دمب خروس رو
میگن شنیدن کی بود مانند دیدن
ما هم دم خروس را باور کردیم. باور کردنی تر بود
فرمایش کرده بودی:


به احساسم مکوب با سنگ سنگین
که دستانت شود از خون رنگین
به بی رنگی مکن عادت ولیکن
نه چون رنگین کمان رنگین ِ رنگین
بلور دل به دستت چون سپردم
در اغوشت نگهدار و کینه برچین
واین تهی انبان گوید:
منم در سینه دارم درد سنگین
ولی هــــــــرگز نخواهم تمکین
اگر نالم زاندوهی است مبهم
برای دیگــــــران گردیده رنگین
گهی نالم زدرد بی وفـــــایی
وگاهی میکنم همچین وهمچین
و مردم چهره را خنـدان ببینند
ولی بایــد درون را کرد پرچین
ارادتمند سالاران امیدواران
درود بر استاد امیدواران


قربان کلام شکربارت که جز به مهر نمی جوشد
قربانت
والا یکی نیست به این ادما حالی کنه بابا دروغ که شاخ ودم نداره حالا عکسم که نشون بدیم میگند فتو شاپه وکار استکبار جهانی
احتملا دم خروس هم فتوشاپیه بقول آقایان
عجبس...
به قول اصفهانیا
عجب به جمالت بانو!
سلام و درود بر امید عزیز
1- در کل باید گفت که احمدینژاد هر چه گفت نباید زیاد جدی گرفت حتی اگر راست بگوید! مثلن سر ظهر بگوید خورشید در آسمان است شما نباس باور کنی و جدی بگیری!!!
2- زادروز کوروش بزرگ بر شما و همه ی ایرانیان فرخنده و شاد باد.
شاد زی
بر شما نیز مبارک
منم شاکیم
کی نیست؟
وضع کی بغیر از چندصد نفر تو این هفتاد و خورده ای میلیون نفر خوبه ؟
اه اه
ولی این نیز بگذرد
بله بگذرد
اما چطورش مهم است ؟!!!!
والا چی بگم
اینهمه گفتی