بـــــــردار نقابــت را ، از پیــش تمـــاشــــایم تــا سیــــر بنوشانم چشمـــان تقـاضـایم
هــر چنــد بـــه مـژگانت دیـوار کشی راهـــم چشمان ِ تو می باشـــد پــایــان تقــلایم
آهــــوی دلـــــم زخمیست از ناوک چشمانت یک نیــم نظر از تــــو ، عمریست تسلایم
بر ساحل چشمانت، چون مــــــوج خروشانم دریـــای امیــــــدی تو ، من ماهی دریایم
تا دامـــن ِ چشمانت از دشــــت گـــذر کردم بر چشمه ی جوشانت یک کــــوه تمنایم
از پـــــرده نمایان کن این یوســـف چشمانت تا سجــده کنـد پیشت یعقـــوب تماشایم
گرمک نوشت: پرسیدم از طبیبی مرهم این گرفتاری گریبانگیر چیست؟ گفت: فراق از چشمان یار
پس
بر آن شدم تا چاره ی دردم کنم. این شد که می بینید.
نمیر نوشت: یکی از رقیبان جدی جناب نمیرالمومنین در کتاب رکوردهای گینس باخت و از دور رقابت ها کنار رفت.
شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان سعودی در سن ۸۶ سالگی در نیویورک درگذشته است. شاهزاده سلطان یکی از پسران ملک عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان سعودی و برادر ناتنی ملک عبدالله، پادشاه این کشور بود.
گرمکانه: خود درمانی نکنید مگر به داروی دیده ی یار
سلام و درود
زیبا گفته ای زیبا
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم – بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد – مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادکش فریاد – که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
لطف دارید. ممنون
سلام امید جان
شکر و شکر پاره اینجاست نه انجا
شعر خیلی خیلی زیبا بود
هــر چنــد بـــه مـژگانت دیـوار کشی راهـــم . .
این مصرع منو یاد این شعر انداخت:
من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟
فدایت
قشنگ بود
تعارف با من تیکه پاره نکن دکی جان! شکرپاره خودتی
ما گرمک ترشیده ای بیش نیستیم
قربانت
یعنی الان نمیرالمومنینمون اوله تو دنیا؟
تقریبا رقیب نداره
یحتمل اون دنیا هم رقیب نداشته باشه
غزل زیباتون رو خوندم و کلی لذت بردم
می تونم بگم که شرح حال من بود و من برد به حس عجیب
چنان احساس شعف دارم که دلم می خواهد فریاد شوق سر دهم
عاشقانی چون شما در صدف روزگار کمند
همیشه عاشق باشید و دل تان شاد به خرمی یار
ای داد که هر چه یار دیدم یار نبود و شریک قاغله بود
یار بود عزیز!
یار بود
آقا غلط املائی داشتم غافله رو غاقله نوشتم 19 هم نمره هست دیگه چرا دعوا میکنید؟
شما که خودت بیستی
املات هم ننوشته بیست است عزیز!
سلام بر امید عزیز ...
بدهد ... بالاخره فرشتگان مرگ هم گاهی باید تنبیه شده و حسرت گرفتن جان ایشان را بکشند!
مستی تان از جام چشمان یار جاوید و مستدام ...
بسیار زیبا سرودید ...
خدا آن چشمان را برایتان نگهدارد و شما را نیز برای ایشان ...
بابت نمیر نوشت : هم دست خودش که نیست بنده ی خدا ... او هم مثل ما از زندگی سیر است ... اما چه کند که خود کشی گناه دارد و باید تاوان تسلیم در برابر امر خدا را با زندگی سراسر عذابش!
درود بر صهبانای عزیز با تبریک فراوان
چشم تان روشن و قلب تان شاد و خرم
ممنون. از طرف جناب نمیر سپاس فراوان و از طرف فرشتگان مرگ گله گی بسیار
من جادو شدم با نسیم نگاهت...و همچنان دلگرم آن اولین خواستن هستم.....
استاد وقتی از برق نگاهو راز چشمان میگوییدزیبا می سرایید
لباس استادی بر قامت گرمک خیلی بلند است
التماسا دیگر نفرمایید بانو!
اینقدر شما از "چشمان " نوشتید و ما هم خواندیم ..
که مدتی قبل که داشتم با تمرکز به امورات رسیدگی می کردم
و در آمد و شد بودم نگاهم به یک بطری کوچک
حاوی ماده تمیز کننده عینک در گوشه ی طبقه ای افتاد
که روی آن عکس یک چشم درشت آبی با مزگان بلند بود
همین که دیدمش به یاد اشعار چشمی شما افتادم
و یک لحظه حس کردم الان باید یک دوجین مصرع هم
زیر آن نوشته باشد ! با لبخند به خود گفتم ببین
ابیات چشمی تا کجا آمد ه !
در چشمها مرهمی یافته ام که در هیچ عطاری یافت نشد

اسیر چشمانی شوید تا نتیجه اش معجزه آسایش را ببینید
درود
روی دیوار قلبم
قاب عکسی از مهربانی هایت آویختم
تا همگان بدانند
دلم پر است از خوبیهای تو
هستی
سلام .
بسیار زیبا بود .
امیدوارم آن را با تمام عشق تقدیم به همسفر راه زندگی ات کرده باشی .
موفق باشی.
همه چیز گرمک تقدیم به اوست
بسیار ممنون
سلام ... جالب بود مرسی
درود بر شما دوست من
سلام مرسی از حضورتان
شعر زیبایی بود و پندآمیز
موفق باشید بای
سپاس از شما
پند اموز بود؟
میگم این پادشاه هم مثل همون پادشاه شعر پروین یا نه؟؟
پادشاهان بشدت شبیه به هم هستند
این چون ان
ان چون این
خیلی زیبا بود شما توانایی بلایی در سرودن همه نوع شعری دارید....
نمیخواین کتاب نتشر کنید؟؟
به خدا حیفه
خیلی ها کپی میکنند بدون ذکر منبع
از سر کاسبی شعر نمی نویسم
البته اگر نامش شعر باشد
برداشت آزاد است
کاشت و داشت هم ازاد است
ممنون که با تعریف تان دلگرمی می دهید
ما که منکر نشدیم اخوی !
خداوندگار منور گرداند دیدگان پاک را در سرتاسر پهنه گیتی
منظور بنده این نبود
برایتان دعای خیر کردم
دوست من! چرا وبلاگ تان بسته است؟
تورا پیدا کنم من باز از نو


اگرچه می نوازی ساز از نو
تو ماهی گشته از من می گریزی
زخود در رو ! به خود پرداز از نو
تو قلبی پاک و ناز ودلربایی
به سینه داری و غماز از نو
بباید خانه ی دل را زدودن
برآوردن ز دل آواز از نو
گرفتارم و الا سخت مشتاق


که بر دامان مهرت باشم الصاق
ولی خرما بر نخیل و دست کوتاه
دلم خونبار و سینه ام لبریز از آه
دعایی کن مگر فارغ شوم زود
که روح و جانم از این کار فرسود
قربانت
مدتهاست که بسته است !
منتها مشغله ها و درگیریها آنقدر شده که افراد کمتر فرصت میکنند
به مهمانی هم بروند و لیکن بسته بودن خانه به چشم نمی آید .
می گویم اخوی ؛بی هوا دعای خیر نکنید
شرمنده
یعنی گرمک اینقدر بی غیرت شده؟
وا اسفا
تا روزی گرمک را گرمی ِ تن است شرمنده نمودید اخوی!
امید جون جناب نمیر المومنین تا همه ی رقیبهاشو از گود بیرون نکنه نمی میره!
خدا عمر نوح با جهنم اوجهل بهشون عنایت فرماید
سلام امید جان....
بسیار زیبا بود کاش استعداد و ذوق را میشد از بقالی خرید.
خیلی دلمان برای وبلاگ تان و شعرهای زیبای شما تنگیده بود.
درود و ممنون
اگر ذوقی باشد به دلگرمی شماست
خجالتم ندهید عزیز!
و تو چقدر زیبا ...
تمام رویای مرا
در چشمانت جا داده ای
و من ِ رها در آن غلط می زنم
چشمانت را به روی من نبند که تمام رویایم را به باد می دهی ...
من غصه ام می گیرد ... وقتی تو می خوابی ...
دقایق را شماره می کنم تا باز بگویی سلام
-----------
سلام جناب امید
احوال شما ؟
شعرهایتان الحق بسیار زیبا هستند و خواندنی ... احسنت به این ذوق و سواد ادبی
مرسی
خوبم! درود بر شما
سلام
خوبی امید جان؟
شکسته نفسی ات تو حلقم
هنوز آرزویم گرد قند گرمک است
گرمک و ترشی؟ هرگز
روز که تاریک نمیشه
فدامدایتــــــــــ
گرمک را همیشه شکسته حساب کنید
برای بلند بودن باید به سرو نگاه کرد نه گرمک خاکی
قربانت
سلام امید جان
شعر زیبایی بود در وصف چشمان یار
پیشنهاد میکنم دیوانی از شعرهای چشمان یارتان چاپ کنید فکر کنم با تیراژ بالا به فروش برسد
داشتن این چشمها از تیراژ بالای دیوان شعر واجب تر و در اولویت تر است
درود بر شما
امیدوارم به زودی نوبت به نمیر المومنین ما هم برسد


هر چند فکر کنم کاری کرده اند که عزرائیل هم جرات دیدن رویشان را ندارد
گمانم عزرائیل لحظه شماری میکند
چرا همه به جنتی گیر میدن؟مکاره شیرازی که از اون قدیمی تره:دی
آخه این سخت جون تر است
سلام شکارچی دیده
زیبا و تمیز مثله همیشه
خدا رفتگان را بیامرزد
خود شکار دیده هستم
کمان ما در تیررس کمان دیگری است
ممنون
سلام
زیبا بود
مرسی عزیز!
امید ما گرفتار که گشته؟


بجز چشمان او یارکه گشته؟
غم نان و غم امروز و فردا
بگو جانا جز این یار که گشته؟
من و تو ،ما واو ایشان ، همه را
دلار سبز دلدار که گشته؟
که من در تو همه در دو پی او
همه دانیم غم خوار که گشته؟
به میلیاردش برد با خود یکی مرد
سبک از فحش خار مارش که گشته؟
ولش کن کش که گفته بهر این بود
در اینجا ول شود خار که گشته؟
خار روزگارم


با چشم اشکبارم
استاد! یاری ام کن!
نایی به نی ندارم
هزاران درود بر جناب گرمک وصدها شکوه از اینکه مدتهاست منتظر حضورتان هستم در و بم اما چه سود
اشعارتون زیباست
شرمنده هزار بار
بسیار گرفتارم