هر چه از چشم تو گفتم دلم آرام نشد
وحشی ِ چشم من از دیدن ِ تــــو رام نشد
چاره ای نیست مرا جز به تماشا سوزم
شکر ایزد، عطش دیده به یک جام نشد
آنچنان چشم من از چشمه ی تو کامرواست
حمـــــدُ لـــلـه مرا دیده ی ناکام نشد
تا مرا دام ِ نگاهت به اسیری ِ تو بُرد
هیچ جایی خوش و خرم تر از آن دام نشد
اضافه نوشت: نازنین ! مرا تا نفس است همنفسی با تو بس است
گرمک نوشت: از توصیف چشمان او خسته نمی
شوند... نه من ، نه دل ، نه زبان ، نه این قلم زبان ریز. تا باد چنین بادا !
مسابقه نوشت: برای شرکت در بزرگترین دوئل قرن وقت را از دست ندهید. جناب شنگ با جوایزی نفیس تمام مدعیان غلط گیر را به مبارزه طلبیده است. این شما و این گوی و میدان.
چشم اولین جائی هست که باهاش استارت عاشقی و دلباختگی زده میشه
چشم جائی هست که وقتی دروغ میگی به طرف مقابل میگه که داری راست میگی یا دروغ
چشم جائی هست که گاهی عمرت رو پاش میزاری و وقتی چشم سر رو از دست میدی چشم دل تازه وا میشه و ....
همیشه چشمت به جمال طرفت روشن و ....
در مقابل تیرهای نگاه
بهترین سپر
پرهیز از نگاه است
شاد باشی داداش
کاملا درست می فرمایید
خدا کند دل به هر تیری نسپاریم
ممنون
درود بر تو دوست عزیز
شعر زیبایی رو انتخاب کردی و لذت بردم از این که از نگاه و چشمانی که دل میبرد می گویی احسنت بر تو
موفق باشی
درود بر شما
انتخاب نبود. هر چه بود از دل بود و زبان دل
ممنون
درود بر جناب امید...
تا مرا دام نگاهت به اسیری تو برد
هیچ جایی خوش وخرم تر از آن دام نشد
این جاش رو خیلی دوست میدارم
موفق باشید و پیروز ...
منم از دام و اسارتش در حظ و لذتم
قربانت
سلام امید عزیز

شعر بسیار زیبایی بود خدا شما وعشقتان را برای هم نگه دارد تا سالیان سال از چشمانش بسرایید
این جمله تقدییم به بانویتان
فراموش کردنت
به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
خوشا به حال بانوی من!
ممنون از شما. انشاله. همینطور سایه بان عشق شما مستدام
سال هاست سکوت کرده ام


پای صحبت دلم در چشم هایم خیره شو !
حرفی- اگر- مانده ،
همین حالا چشمانم را بگو . . .
شاید که فردا
چشمانم هم فرو روند در سکوت
من معتقدم انسان تا میتواند وفرصت دارد باید عشق بورزید شاید فردایی برای عشق ورزی نبود
عشق را نیز باید فریاد کرد زیرا سکوت در هر چیزی ان را به گند میکشاند
خوبی ها را باید فریاد کشید. چه برسد به عشق که افضل زیبایی هاست
* سلام علی آل یس *

سلام رفیق ... !
جرعه نوش چشمهایت بودهایم ....آری آری مبتلایت بودهایم !!!!!!!
چه میکند با دل من این چشم ...
و با دل من
باید نشست کنار چشمه ی زلالش تا پایان عمر نوشید و نیوشید
طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته


شعر می گویم به یادت در قفس غمگین و خسته
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
تقدیم به گرمک خانه امید برای سرودن وداشتن چشمان زیبای یارش
گرمک از بانوی فریاد کمال تشکر را دارد
امید که در گلبرگ عشق عطراگین از شمیم خوشبختی باشید
سپاس گرمکی مرا پذیرا باشید بانو!
ما هم خسته نمیشیم امیدخان
شما این شعرهای زیباتون را جایی چاپ هم کردین امیدخان؟
در حد چاپ نیست و رغبتی از سوی بنده به این کار نیز نیست
همین که میگویم و لطف میکنید می خوانید و اظهار لطف می فرمایید گرمک را زیاده است
مرسی و درود
تا دل درسینه شوق تپیدن اغازید یاد چشمانت جرعه نوش جانم شد
تمام بودم را سرمه ی نگاهت میکنم تا به اندازه ی پلک برهم زدنی گرمای نگاهت را از من نگیری..
پیش کش عشق پاکتان قلم فرسوده و طبع ناقصم توصیفات شما مرا هم شاعر کرد
اینهمه شیوایی را یکجا در قلمی نغز کمتر دیده ام
شما یاقوتی بر انگشتری بلاگ اسکای هستید
قدر خود را بدانید
درود بصیار



یارتان و چشمانش به صلامت بادا
از تبلیقاطتون خیلی ممنون اگه شرکت
کنید شنگ بیشتر خوشهال می شود !
قبلاً هم برای کوروش عزیز نوشتم که شنگ
بضاعت پرداخت حزینه بیلبوردحای بالاشهر را
ندارد . امیدوارم اینهمه ارفاق هر گرمکی را به طمع بیندازد
منتظرتان هستم
شنگ عزیز! عفوتان بیشتر و پرملات تر است
همان عفو بفرمایید یک دنیا گرمک ممنون خواهد بود
ممنون
سلام
بازم دیده و بازم چشم و بازم ...
خدا بیشترش کنه
بیشتر نه

دعا کنیم فقط خدا حفظش کند.
تفاوت چشم ورزی و چشم هیزی در اینجاست
درود بر شما
درود بسیار...
شاعر خیلی مصمم میگه:
چشم ترا به سرمه کشیدن چه حاجت است؟
کوته کن این بهانهٔ دنبالهدار را!
اما این یار، کمی دور برداشت و پررو شد! این شد که شاعر گفت:
ای غزال چین، چه پشت چشم نازک میکنی ؟
چشم ما آن چشمهای سرمه سا را دیده است
روایاتی هست که میگن قضیه خیلی بالا گرفت و به بد و بیراه گفتن کشیده بود! حالا ما تا همینجاش رو نقل می کنیم...
حالا شما همچنان اول راهی! فعلا به مدح و توصیف مشغولی! بعدا قضیه ی شمام بالا میگیره!!
زیاد مطمئن نباش
در میانه راهم و هنوز انگار که اول راهست
انکه می ستیزد با چشمهای زندگی ، در پای ان چنار بلند پیر زار خواهد گریست
اما اگر در سرمه دان دل دلباخته نگاهی شدی پای زلال چشمه اش گذر عمر خواهی کرد
درود بر شما
سلام امیدجان
بی نهایت از محبت و توجهت ممنونم روزهای خیلی شلوغی رو داشتم.
شعر بسیار زیبایی ست.
رسیدن بخیر
خوبی رفیق؟
تم شاید ما را فراموش کرده اید.
امید که فراغت یافته باشید
واسه گفتن از چشات من ببین بهونه می خوام


واسه این نگاه عاشق ی حصار و خونه می خوام
ی دریچه، واسه ی دیدن دریا
ی شنای عاشقونه می خوام
تمام هستی من ،تو ی ِکشتی نگامه
این دل عاشق پاکم ،باورش کن ، ناخدامه
دریای چشاتو اروم ، می خوام از خدای عاشق
نشه طوفانی گریه، بخدا که جون پنامه
پیام چشام به چشمات ، ی نگاه ِ پر ز رازه
ی ترانه تو نگامه ، مثه نغمه ی ی سازه
اگه دنیا بی تو باشه می خوام این دنیا نباشه
باورم کن که چشای عاشق من ،فقط از عشق تو بازه
اگه من همیشه مستم ؟اگه من به شب نشستم
بی تو ای نگاه زیبا ،من امید خسته هستم
تو ستاره ی زمینی .تو شهابی و تو ماهی
این منم تو چشم دریات ، مثه کشتی شکسته هستم
عالی بود استاد!



حیف روحیه جواب دادن ندارم
خیلی دلم میخاد هم نوایی کنم. انشاله سر فرصت
ممنون یک دنیا
واسه گفتن از چشات من ببین بهونه می خوام


واسه این نگاه عاشق ی حصار و خونه می خوام
ی دریچه، واسه ی دیدن دریا
ی شنای عاشقونه می خوام
تمام هستی من ،تو ی ِکشتی نگامه
این دل عاشق پاکم ،باورش کن ، ناخدامه
دریای چشاتو اروم ، می خوام از خدای عاشق
نشه طوفانی گریه، بخدا که جون پنامه
پیام چشام به چشمات ، ی نگاه ِ پر ز رازه
ی ترانه تو نگامه ، مثه نغمه ی ی سازه
اگه دنیا بی تو باشه می خوام این دنیا نباشه
باورم کن که چشای عاشق من ،فقط از عشق تو بازه
اگه من همیشه مستم ؟اگه من به شب نشستم
بی تو ای نگاه زیبا ،من امید خسته هستم
تو ستاره ی زمینی .تو شهابی و تو ماهی
این منم تو چشم دریات ، مثه کشتی شکسته هستم
حریمت قبله ی جانم/ بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم/ رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو/ گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو/ رضا جانم، رضا جانم
…
دست شما درد نکند
میلاد آن حضرت بر شما مبارک
سلام
زیبا بود...
مرسی
ممنون و درود
سلام
اینم آپ
خسته نباشید. کار بسیار نیکویی کردید
بابا چشم قشنگ...
ایشااله همیشه بیشتر از دیروز عاشق هم باشین.
از این بیشتر ؟

ممنون . انشاله
امید جان تکراری بودن رو پوزش می خوام
گویا سرعت نت کمک می کنه به کار مضاعف
توفیق اجباریست

البته سماجت شما در لطف به این حقیر را هم می رساند
خوب تیکه بارمون میکنی هاها امید خان!!!
من گرفتار بودم شما یه سراغی از آبجیتون میگرفتین؟
مثل همیشه شرمنده ابجی خودم هستم
چند وقتی است مشغله کاری ام زیاد است
شاید در حد اپ کردن و پاسخ به دوستانی که سر می زدند
بذارید به حساب بی معرفی گرمک
سلام امید









خوبی ؟
امید به جون خودم من اینجا نظر گذاشته بودم
نیست
مامان
نظرمو بدید
گریه. . .
فدای تو
شاید اشتباهی پاک شده
شایدم خواب نما شدی دکی جان!
ولی مهم اینه که همیشه مد نظر گرمکی عزیز!
قربانت
آخ شرمنده






این پستو با پست پایینی اشتباه گرفتم
چه شعر قشنگی
منم به خودم زور اوردم یه بیت دستو پا شکسته و بی وزن سراییدم
البته در مقابل یه بیت ها .
در مقابل این بیت:
آنچنان چشم من از چشمه ی تو کامرواست
حمـــــدُ لـــلـه مرا دیده ی ناکام نشد
منم میگم :
آنچنان چشم ترم مست و خمار رخ توست
به خیالش تو رسیدی و دلش کشته ی ناکام نشد
خیلی ضایع بود نه؟
حق بده خب. تازه کارم
تقلب کارهم هستم البته
خودم استعداد قافیه ردیف کردن ندارم
همه کارهات شیرین و دلچسب است

استعدادت هم خوبه
خودت را دست کم نگیر
شعر گفتن دل میخواهد که داری
نه مثل پیت دل من که سوراخه
قربانت
سلام
به به
بسیار عالییییییی
عجب شعری
مرسی بانو! شرمنده نکنید