درباره من
یک قدم با من بیا
من پر از تنهایی ام
یک نفس با من بخوان
نغمه ی لالایی ام
اندکی اینجا بشین
ساحل دریایی ام
دل به امواجم سپار
من پر از شیدایی ام
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشت‌ها
همهبایگانی
- آبان 1394 1
- اسفند 1393 1
- اردیبهشت 1393 1
- شهریور 1392 2
- مرداد 1392 3
- تیر 1392 6
- خرداد 1392 3
- اردیبهشت 1392 8
- فروردین 1392 4
- اسفند 1391 7
- آذر 1391 7
- آبان 1391 7
- مهر 1391 14
- شهریور 1391 13
- مرداد 1391 2
- تیر 1391 4
- خرداد 1391 15
- اردیبهشت 1391 19
- فروردین 1391 14
- اسفند 1390 15
- بهمن 1390 12
- دی 1390 12
- آذر 1390 15
- آبان 1390 12
- مهر 1390 16
- شهریور 1390 15
- مرداد 1390 20
- تیر 1390 16
آمار : 130309 بازدید
Powered by Blogsky
راه ترکستان
در چشمان آرام مرد عینکی خیره شد و گرمای مزاجش بالا گرفت و غرید
شکوه ها کرد
پرده ها درید
نعره ها زد
ناراست گفت و ناثواب شکر خورد
گفت و گفت و گفت و ..... تا خسته شد
آنگاه در چشمهای مرد عینکی زل زد و ملتمسانه پرسید: چیزی نمی گویی؟
مرد عینکی با نگاه آرامش چشم در چشم او دوخت و گفت: راهی که تو می روی به ترکستان است.
گرمک توضیح: یاد یک شب جنجالی افتادم. ذهنم آشفته شد و این شد که شد.
نقل قول (عجب رویی؟!!!): در این 4 ، 5 سال به اندازه همه دوره های قبل در این کشور کار شده است. 
گرمکانه: در وقت تند مزاجی گرمک خوب چیزی است. اما در وقت سرد مزاجی مرد باید بود و پای لرزش نشست.
امید
شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 08:12
شاد باشی .شادیت پاینده باد
بی خیال مرده باد و زنده باد
نسل ما اندر حصار وهم شد
نسل تو بیداریش فرخنده باد
شاهدم از سبز هم کرده گذر
در دل اینان امید آکنده باد
روزگاری وهم بود اکنون دروغ
نان بعضی روغن و ما آب و دوغ
گر شما با ما یکی سازیم مشت
می توان آمد برون از زیر یوغ
سپاس و تشکر و امید به روزهای بهتر
زیاد حرص نخورید وگرنه گرمک هم طبق دستور عمل نمیکنهاااا...
گرمکانه....ما که مرد نیستیم در وقت سرد مزاجی چکار باید بکنیم؟
بس که حرص خورده ام همه گرمکهام ترش شدند
جای گرمک شما هندوانه تناول کنید
عواقبش کمتر است
قرار نشد محصول خراب وارد بازار کنید..اگه اینجوریه بدیم گرمک چینی وارد کنند
..
خیلی ممنون...ولی گرمک یه چیز دیگست..اونم گرمک شما...نمیشه ازش گذشت
اینجام پارتی بازی...شما گرمک ما هندونه
وقتی آبش کودش همه چیزش چینی بشه اونوقت گرمکش هم چینی میشه
ولی چشم تلاش میکنیم داخلی تر تولیدش کنیم
پارتی بازی نبود.
خواستم گرفتار زمین لرزه ناشی از گرمک نشوید
ایضا گرفتار دردسرهای ارشادی برادران ارشاد نشوید
دستتون درد نکنه....تلاش کنید شاید بشه
.....وصف الحال ماست
یه مثل هست که میگه هر کی گرمک میخونه پای لرزشم میشینه
پس میخوریم گرمک تولید داخل را به سلامتی همه ایرانیها
انشاله میشه
وصف الحال ما هم هست.
تن تان سلامت و همه ایرانی های گرمک دوست
مواظب قندتان هم باشید
سلام، از مطالب شیرین وبلاگ شما زیادى لذت میارم!
چاره ى کار چیست؟
میترسم قند روحم برود بالا!!!
قند روحتان بالا باشد بد نیست
عوارضش لبخند روی لبهای شماست
اما تعریف شیرین شما وسوسه کننده است
ناغافل قند غرورمان را بالا خواهد برد
سلام
ولش کن اصلا نمی گم !
امید جان ...
بگم! ... بگم! ... بگم! ...
از کجا بگم ؟! ...
فقط یه گوشه اش را می گم که ناگفته از دنیا نرم :
یه بابایی قبل از اینکه دفعه ی اول انتخاب بشه میگفت ... در اتاق فکر ما چند هزار استاد دانشگاه دارن برنامه ریزی و کار می کنند... فقط نگفت که یه اشکال کوچیک وجود داره ! که دارن وسه ی خودشون کار می کنند ...
کی به کار و نظر اونها اهمیت می ده! ...
شاید اونها هم خبر نداشتند که چند نفر اطراف این آقا هستند که نظر چند میلیون نفر رو به تخمه ی هنداونه هم نمی گیرند چه رسد به ...!
از این زاویه حرف ایشان کاملا درست است
گمانم بیش از 4، 5 برابر کار کرده اند
انشاله که ایشان هرچه می خواهد بگوید و گفته از دنیا برود تا خوبی مثل شما ناگفته ناغافل از میان ما نرود
اخوی! ته دل ما را خالی نکنید
در چشمهای مرد عینکی زل زد و ملتمسانه پرسید: چیزی نمی گویی؟
خیره سر بود که خیره نگاه می کرد
اما نگاه خیره را عاقبت التماس است
گوش اگر گوش تو ناله اگر ناله ی ماست
آنچه جایی نرسد فریاد است
منم از این سکوت داره دلم خون میشه
خیلی کر کننده است
دیگه چیزی از اون آقاهه عینکیه موند ؟
نقل قول : هی
ماندگاری اش در دل و سینه مردم این خاک باید باشد
که هنوز هست
خار پشت
نامی ست که دوستانم بر من گذاشته اند
با هزاران چاقو در پشتم...
از : رضا مرتضوی
ما هم سینه مان از خنجر دژخیم پر است
هم در پایمان هزار خار خلیده است
اما ایستاده و خواهیم ماند
سکوت بلندترین فریاد من است.
وبلاگت خیلی زیبا وجالبه ممنون که سر زدی خوشحال میشم بازم ببینمت.
حتما بازم خدمت می رسم
سکوت را بر فراز دماوند باید فریاد کنیم
یه روز دل تصــمیـــمــ مــیــگیـــ ـــره سنگـــ شـــ ـــه تا دیگـــ ــه عـــاشــ ـــق نشـــه
میـــ ـــره و ســنگ میـــشـــ ــه میــــ ــره قــــ ــاطــ ــی سنگهــــا
اونجــــ ـــا هــ ــم عاشـــ ــق یــ ــه ســــنگـــ ـــی میـــ ـــشه
کار دل اینطوریه
فقط بلده عاشق بشه
گاهی سکوت از صد جواب ناسزا هم بدتره
این سکوت وجمله آخری که گفته شد از هزار نعره هم بدتر بود
منظورت اینه که جواب ابلهان خاموشی است دیگه ؟!!!
سلام و درود
چیزی به ذهنم نمیاد که بگم.
اصلا؟
سلام
مرد عینکی یه چیز دیگه هم گفتا !
گفت : "ادب مرد به ز دولت اوست ... "
مطلب خوبی بود .
این یکی یادم رفت
این مرد عینکی حرفای خوب زیادی زد
اما آن دیوار هیچکدام را نشنید
سلام گرمک گاه شیرین نوشتی گاه تلخ گاه بی مزه درست مثل خود گرمک مرسی آمدی............
گرمک ما درهمه .
خوبش نوش جان تان و ترش و بی مزه اش را به بزرگی خود عفو فرمایید
نقل قول : در این چهار پنج سال اخیر صد برابر صد سال اخیر کار شده است!
میدونی چیه امید جون میگن دروغ که حناق نیست.......
دماغ هم که دماغ پینوکیو نیست
خرطوم الطویل است
سلام
خسته نباشی
آپ میکنینو خبر نمیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زیبا بود
شرمنده
خبرنامه تان را فعال کنید.
برای نقل قول:... مگه شک داشتین؟!
کمی شک داشتیم
اما چون ایشون فرمودند دیگه یقین مان کاملا شد
روزگاری چشمه ی جوشان مهر
تشنگی را چاره و درمان شده
گرچه دشمن در تلاش کینه است
لیک باید دشمن نادان شده
را به تدبیر و خرد ،ابزار مهر
کو ره ازادی و پایان شده
دست در دست هم
پشت بر پشت هم
برکنیم از ریشه اش
هم خود و هم تیشه اش
غم مخور ای پهلوان
می زنیمش بی امان
حق ز حلقومش کشیم
با مدد از آن کریم
می نویسم از قول ها...نقل قول ها و وعده های پوچ..قلم ِ من ریشه می دواند ، جوانه می زند ، سبز می شود ، قد می کشد ، به آسمان می رود و فریـــــــــادم را با خودش می برد ....
باز هم فریاد و غریو سبز
مرا در فریاد خود شریک کن
من از سکوت بیزارم
برای فریاد کشیدن، کمیم
برای ساکت ماندن، زیاد
....................
بلند تر فریاد خواهیم کرد
تا انگارند که بسیاریم
سلام .
ببخشید اما عجب آدم وحشی بوده که مانند حیوانات دریده ونعره زده .
البته این افراد کلا از انسانیت بویی نبرده اند ومانند حیوانات فقط خور وخواب وخشم وشهوت را یاد گرفته اند
از وحشی گری هایش مستند بسیار است
بگم ... بگم ...
من راه ترکستان را بلدم جایی در هیچستان که بلاخره روزی جایگاه این نالایقان خواهد شد
منم راهش را بلدم. همه بلدند.
اما آنان در ان راه می روند که ناهوش از هشدار دیگرانند.
بد راهی است و بد جایگاهی است
شنیدم از وقتی سنگ پای گرمساری به
بازار آمده سنگ پا های قزوینی را با یک
لنگ اضافه هم کسی نمیخرد .
شما از بازار سنگ پا خبر دارید ؟
البته خبر دارم
قیمتش مفت است و بوفور استفاده می گردد و فایده می رساند